معاملاتی که انجام آن ها برای قیم ممنوع اعلام شده و یا نیازمند تایید دادستان است ،دو دسته هستند.
دسته اول معامله قیم با خود
این نوع معاملات ، جزء معاملاتی است که قیم اجازه ندارد انجام بدهد.
اصولا معامله با خود در قواعد حقوقی پذیرفته شده است . مثلا کسی که مالی را به وکالت از دیگری دراختیار دارد اجازه دارد آن مال را برای خود بخرد تنها شرط چنین معاملاتی رعایت انصاف و مصلحت موکل است.با این وجود قانون از جانب احتیاط به موضوع نگاه کرده و استثنائا قیم را از انجام معاملاتی که نتیجه آن نقل و انتقال مالی بین قیم و محجور باشد را منع نموده است.
از این رو است که در ماده ۱۲۴۰ قانون مدنی بیان گردیده:”قیم نمی تواند به سمت قیمومت از طرف مولی علیه(کسی که تحت سرپرستی اوست)با خود معامله کند،اعم از اینکه مال مولی علیه را به خود منتقل کند یا مال خود را به او انتقال دهد”.علاوه بر ممنوعیت معاملاتی که نتیجه آن نقل و انتقال اموال محجور و قیم با هم است چون وظیفه اصلی قیم حفظ و نگهداری اموال محجور است وی اجازه ندارد از طرف محجور مال وی را به دیگری هبه کند یا ببخشد.چون این کار به ضرر محجور است.
دسته دوم معاملاتی است که به اجازه دادستانی احتیاج دارند.
در ماده ۱۲۴۱ قانون مدنی آمده است که :”قیم نمی تواند اموال غیرمنقول(اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر بدون ورود خسارت به خود شی و یا محل آن ممکن نباشد مانند زمین یا ساختمان)مولی علیه(محجور یا کسی که تحت سرپرستی اوست) را بفروشد و یا به رهن بگذارد یا معامله کند که در نتیجه آن خود مدیون مولی علیه شود مگر با لحاظ غبطه(مصلحت)مولی علیه و تصویب دادستان…”
بنابراین قیم معاملات زیر را تنها به شرط تصویب دادستان می تواند انجام دهد:
-فروش اموال غیر منقول
چون این اموال در جامعه ما نقش زیادی در زندگی فردی و اجتماعی دارد و پشتوانه مهمی به حساب می آیند فروش آن ها موکول به اجازه و تصویب دادستانی شده است.
-رهن اموال غیر منقول
گرو گذاشتن اموال غیر منقول محجور خطرناک و ریسک محسوب می گردد و بدون اجازه دادستان، قیم اجازه چنین کاری را ندارد.به عنوان مثال قیم اجازه ندارد سند خانه یا زمین محجور را به عنوان وثیقه در دادگاه برای آزادی متهمی گرو بگذارد.چون خطر متواری شدن متهم پس از آزادی و مصادره شدن ملک محجور وجود دارد.یا اینکه سند ملک محجور را در قبال گرفتن وام در رهن بانک بگذارد.چون احتمال نپرداختن تسهیلات دریافتی و در نهایت ضبط سند و ملک محجور وجود دارد.
-معاملاتی که طی آن قیم به محجور بدهکار گردد
مانند اینکه شخصی به محجور بدهکار باشد و قیم خواسته باشد ضامن آن شخص بدهکار در برابر مولی علیه شود.در چنین حالتی این خطر می رود شخص مدیون به تعهدات خود در برابر محجور عمل نکند و قیم باید پاسخگو باشد و از آن جاییکه قیم مسول اداره اموال و دارایی های محجور است سوء استفاده نماید.
-قرض یا وام گرفتن
قیم تنها در صورت نیاز و ضرورت و آن هم بعد از تصویب دادستان اجازه دارد برای محجور وام بگیرد.
-مصالحه و دادن رضایت
همانطور که در ماده ۱۲۴۲ قانون مدنی ذکر شده است ” قیم نمی تواند دعاوی مربوط به مولی علیه یا محجور را به صلح خاتمه دهد مگر با تصویب مدعی العموم”.بنابراین اگر در پرونده ای محجور در مقام شاکی یا خواهان قرار دارد قیم نمی تواند بدون اجازه دادستانی در پرونده رضایت دهد.
ضمانت اجراهایی که قانون در تخلف از این وظایف در نظر گرفته دو نوع هستند.عده ای از این ضمانت ها بار یا جنبه مالی برای قیم در پی دارد و برخی جنبه کیفری.
ضمانت اجراهای مدنی ناشی از تخلفات قیم شامل عزل شدن از سمتی که دارد و دیگر به او اجازه دخل و تصرف در اموال و دارایی های محجور داده نخواهد شد و قیم دیگری برای محجورتعیین خواهد شد.برخی دیگر از این ضمانت های اجرایی به خود معاملات قیم که به نمایندگی از طرف محجور انجام داده بر می گردد.مثلا اگر از معاملات ممنوعه انجام داده باشد آن معامله باطل خواهد شد مانند بخشیدن مال محجور به دیگری و یا مال محجور را برای خودش خریده باشد.که این معاملات باطل می باشند.برخی دیگر از معاملات که نیاز به اجازه دادستانی داشته ولی قیم به این وظیفه خود عمل نکرده باشد اگر دادستانی تایید نکند معامله باطل خواهد شد مانند فروش زمین یا خانه محجور بدون اجازه دادستان.
پاره ای دیگر از ضمانت اجرای تخلفات قیم برای قیم بار مالی دارد.بعبارت دیگر چناچه از تخلفات قیم خسارتی به محجور وارد شود وی مکلف به جبران این خسارت هاست.
این خسارات هم ممکن دو نوع باشند.
خساراتی که مستقیما متوجه محجور می شوند و به محجور وارد می شوند مانند قیمی که در حفظ و نگهداری اموال محجور مرتکب تقصیر و کوتاهی شده باشد که باید از عهده جبران آن ها برآید.
از این رو در ماده ۱۲۳۸ قانون مدنی آمده”قیمی که تقصیر در حفظ مال مولی علیه بنماید مسؤل ضرر و خساراتی است که از نقصان یا تلف آن مال حاصل شده اگرچه نقصان یا تلف مستند به تفریط یا تعدی قیم نباشد.به زبان ساده چون اموال محجور در دست قیم امانت است تا زمانی که قیم شرط امانت را رعایت کرده باشد حتی چنانچه اموال از بین بروند مسؤلیتی متوجه قیم نیست ولی اگر قیم در انجام وظایف خود کوتاهی کرده باشد یا از حدود اختیارات قانونی خود تجاوز کند مسؤل هر کسر و نقصان و یا تلف شدن اموال محجور است ولو اینکه خودش عامل ورود خسارت نباشد.مانند اینکه خانه محجور نیاز به تعمیرات اساسی داشته باشد ولی قیم هیچ اقدامی نکرده باشد و بابت این تعلل و کوتاهی مثلا خانه خراب شود در این صورت باید با هزینه شخصی خود خانه را بازسازی و تعمیر کند و یا اینکه ملک مسکونی محجور را برای استفاده تجاری در اختیار دیگری گذارد و به علت این کار خرابی به ملک وارد شود.
نوع دوم از خساراتی که ممکن از سوی قیم وارد شود خساراتی است که به دیگران وارد می گردد.
با صدور حکم ابطال عملا خریدار یا خریداران متضرر می شوند.دراین جا نه تنها قیم بایستی از عهده خسارات خریداران برآیند بلکه قیم مسولیت کیفری دارد و به موجب قانون قابل تعقیب کیفری است. در واقع این همان ضمانت کیفری معامله باطل قیم است.
وقتی از طریق دادگاه برای محجور قیم تعیین می گردد در انتهای رای صراحتا درج می گردد که قیم باید در انجام معاملات نسبت به اموال غیرمنقول محجور دادستانی و اداره امور سرپرستی را باخبر و معامله را به تایید نماینده دادستانی یا همان دادیار مسول پرونده محجور برساند و الا اجازه چنین معامله ای نحواهد داشت.
از طرفی پس از تعیین قیم تمام وظایف او از سوی اداره سرپرستی ابلاغ می گردد.از آن جاییکه قیم در نگهداری و مراقبت از اموال شخص تحت سرپرستی خود، حکم امین را دارد و مکلف است تمام قوانین مربوط به امور محجورین را رعایت کند، در صورتیکه از تخلف وی خسارتی به محجور یا هر شخص دیگری وارد شود باید پاسخگو باشد.
امانت مهمترین وصف وشرطی است که قیم باید داشته باشد و اگر در نگهداری اموال محجور مرتکب خیانت شود به جرم خیانت در امانت تحت تعقیب و مجازات خواهد شد.
اگر قیم بدون داشتن سو نیت به یکی از وراث محجور در دادن وام موافقت نماید .واین موضوع را به دادستان اطلاع نده .چرا خیانت در امانت محسوب میشود .هر چند جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست ولی قیم بدون اطلاع از این موضوع و اطمینان از اینکه گیرنده وام در سر رسید های معین وام را بدون کمی و کاستی بپردازد .هم چنین سایر وراث به این موضوع رضایت داشته باشند. لطفا محبت فرمایید جواب بنده را بدهید .بنده کارآموز وکالت بودم .ولی اکنون مدیر عامل شرکتی میباشم با تشکر از برنامه های خوب شما
admin در
جمعه 27 بهمن 1396
سلام بر همکار گرامی واقف هستید در اغلب جرایم احراز و وجود عنصر معنوی جرم شرط جرم بودن و مجازات مجرم است اگرچه در برخی از جرائم این عنصر فرض است مثل جعل سند علی ایحال شرایط خاص محجور و ضرورت حمایت قانونی از اموال وی و جلوگیری از تعرض قیم نسبت به اموال ایشان اقتضاء دارد در عمل محاکم این فرض و وجود عنصر معنوی را لحاظ کنند اما این فرض فراگیر نیست چرا که در موضوعات کیفری علم قاضی نقش کلیدی و حیاتی دارد بنابراین چنانچه قیم بتواند اسناد و مدارک و دلایلی بر تمکن مالی گیرنده وام و تعهدات ایشان برای بازپرداخت تسهیلات دریافتی را ارائه نماید( ولو یک اشتشهادیه ) و اثبات کند که این موضوع مخفیانه و پنهانی نبوده بلکه در راستای منفعت مالی یا روحی و معنوی مانند جلب حمایت عاطفی گیرنده تسهیلات از محجور بوده صدور حکم خیانت در امانت قیم تا حدود زیادی منتفی خواهد شد در ضمن چنانچه رایی در این خصوص صادر شده ارایه نمایید تا استدلال دادگاه را بررسی و نتیجه درستی یا اشتباه بودن آن را تشریح نماییم
بهمن در
سه شنبه 14 اسفند 1397
باسلام
ایا قیم می تواند با اجازه دادستان ملکی که بنام محجور تحت قیومیت خود است را با هزینه خود بسازد و طبق عرف منطقه پس از تکمیل ۵۰ درصد ساختمان ساخته شده بنام قیم گردد
درود بر شما اولا دعا می کنم پدرتان سلامتی کاملشون رو بدست بیارند ثانیا -کاری که باید انجام بدید مراجعه به دادگاه حقوقی _ اداره امور سرپرستی اگر ساکن تهران هستید به دادسرای امور سرپرستی واقع در خ سئول تقاطع یاسمی، یا از طریق دفاتر خدمات قضایی دادخواست صدور حکم حجر پدر به دلیل سفاهت بدید منتها باید برای این ادعا دلیل ارائه نمایید مثل سوابق بیماری مانند آلزایمر و … پرونده تشکیل می شود پدر به پزشکی قانونی معرفی خواهد شد اگر پزشکی قانونی ادعای شما را بپذیرد دادگاه حکم حجر وی را صادرخواهد کرد معمولا در صدور این گواهی شروع زمان حجر قید می گردد که اگر خواسته باشید معاملات پدر در گذشته که از وی سوء استفاده شده را باطل کنید می توانید از دادگاه و پزشکی قانونی با دلایلی که ارائه می دهید بخواهید زمان شروع حجر را از گدشته اعلام نمایند
محمد در
شنبه 14 اردیبهشت 1398
با سلام
پدر بنده حقوق بازنشستگی تامین اجتماعی میگیرند و محجور هستن و مادر قیم ایشان بنده کارمند قراردادیم و میخوام وام بگیرم برای وامم گواهی کسر از حقوق میخوان آیا مادرم میتونن گواهی کسر از حقوقو دریافت کنن ؟
اگر بله با چه استدلالی میشه اداره تامین اجتماعیو مجاب کرد چون میگن حتما باید پدرم حضور داشته باشن که اصلا امکانش نیست
درود بر شما
صدور گواهی کسر از حقوق به درخواست صاحب حساب که قرار ضامن شود از اداره مربوطه صورت می گیرد چون صاحب حساب پدر محجور شما است و قانونا اجازه طرح چنین درخواستی را ندارد و اساسا نمی تواند ضامن کسی شود تبعا مادر شما که قیم ایشان هستند نیز چنین اجازه ای ندارند که برخلاف مصلحت محجوز ضمانت از گیرنده وام نمایند چون یک فرض وجود دارد که ممکن است گیرنده وام نتواند اقساط وام دریافتی را تسویه و پرداخت کند آن وقت باید از حقوق محجور برداشت کرد که این کار خلاف مصلحت محجور است
در واقع این نوعی از حمایت های قانونی از اشخاص محجور است تا با تصمیمات اشخاص ثالث حتی قیم و دادستان نیز نتوان امور معیشتی ایشان را به مخاطره انداخت
mahdiye در
یکشنبه 28 مهر 1398
سلام و درود.سوال بنده این هستش ک قیم میتونه از طرف مولی علیه ش درخواست اقامه دعوا کنه؟امین چطور؟و اینکه اگر بخواهند از طرف غایب یا محجور اقامه دعوا کنن باید وکیل دادگستری باشند؟اگر بلی با چ شرایطی اگر خیر سوال دیگ ای ک مطرح میش اینه ک باید وکیل بگیرند؟
ممنون میشم اگ جوابم رو بدید.🌹🌹
درود بر شما بدون تایید دادستان محل خیر اگر منظورتون این هست که محجور بعدا خودش فروخته باشد با فرض عدم اطلاع از معامله قیم مرتکب جرمی نشده بلکه صرفا معامله دوم باطل خواهد شد البته همانطور که گفته شد به شرط تایید دادستان
آریا رمضانی در
سه شنبه 12 آذر 1398
با سلام.آیا قیم میتواند با پول محجور خانه بخرد وبعد از گذشت پنج سال همان پول رو مجدد به حساب محجور واریز کند و خانه رو به نام خود کند؟
درود بر شما
به طور کلی اداره امور مالی محجور با قیم است تنها معاملات اموال غیر منقول مثل خانه باید با اجازه دادستانی باشد والا بقیه امور از صفر تا صد از جمله اداره وجوه حاصل از فروش اموال غیر منقول با قیم است که از دو حال خارج نیست یا در بانک و در سپرده بلند مدت سرمایه گذاری می شود و یا تبدیل به اموال سرمایه ای خواهد شد
حسین در
جمعه 16 اسفند 1398
با سلام
چگونه میتوان متوجه شد ملکی را که قیم بفروش رسانده اجازه دادستان را دارد و یا خیر
و اگر اجازه نداشته است چگونه میتوان آنرا برگرداند
ممنون
درود بر شما
به اداره امور سرپرستی شهر محل اقامتگاه محجور ( دادگاه صادر کننده حکم قیمومیت)مراجعه کنید و پس از اطلاع از مشخصات دادیار مسئول پرونده محجور ، از ایشان پرس و جو کنید که آیا ملک محجور با اطلاع دادستانی بوده یا خیر.
چون هر گونه نقل و انتقال اموال غیرمنقول محجور منوط به اذن دادستانی است تقریبا در اکثر موارد قیم در زمان فروش هیچ آگاهی از محجور بودن فروشنده به خریدار نمی دهد مخصوصا در زمان انتقال قطعی سند چون اگر سردفتر متوجه محجور بودن فروشنده شود بدون شک مجوز و اذن دادستانی را مطالبه خواهد کرد مگر اینکه با قیم تبانی کرده باشد.
در هر حال اگر انتقال اموال غیر منقول محجور با قید نام محجور به عنوان فروشنده صورت گرفته باشد و هیچ اشاره ای به قیمومیت نشده باشد ذینفع می تواند درخواست ابطال معامله را از طریق دادگاه حقوقی بخواهد. دلیل این امر هم آن است که برابر قانون طرفین یک قرارداد باید دارای عقل و اراده سالم باشند و چون محجور از این صفت محروم است قانون گذار دز مقام حمایت از محجور فروش اموال وی را از طریق سرپرست قانونی مجاز دانسته است و الا معامله باطل خواهد بود.
علی اسدی در
سه شنبه 26 فروردین 1399
با سلام برادر بنده ۱۵ ساله که مبتلا به بیماری جنون دوقطبی میباشد و طی این سالها همسر و اکنون فرزندانش نیز به هیچ عنوان اجازه دیدن و رفت و آمد برادر بیمارم را به خانواده بخصوص مادرم نمیدهند و حتی تلفنی هم اجازه صحبت کردن با ما را نداره و حال خوبی هم نداره از طرفی زن و بچه های او از این موقعیت سوءاستفاده کرده و بجای اعلام محجوریت ایشان عمداً اقدام به نقل و انتقال تمام دارایی و اموال برادرم بنام خود کرده اند که ما چند ماه پیش به دادگاه مراجعه و مراتب را به شعبه سرپرستی و امور محجورین اعلام و گزارش داده و سپس به پزشکی قانونی معرفی و در نهایت حکم حجر صادر شده و بنده نیز تقاضای قیم شدن را دادم و اکنون باید تا ۲۰ روز صبر کنم که زمان تجدیدنظر خواهی بگذرد که اگر اعتراضی نباشد حکم قطعی صادر شود و اکنون سوال بنده اینکه آیا با این تفاسیر همسر و فرزندان برادرم که با کتمان و انتقال اموال حق اعتراض به حکم حجر دارند و رسیدگی میشود و دیگر اینکه مادرم ۷۵ سال سن دارد آیا میتوانم از ایشان وکالت بگیرم و تقاضای قیم شدن مادرم را به دادگاه بجای خودم بدهم یا باید حضوراً اقدام کند و بلحاظ کهولت سن منعی ندارد ؟
درود بر شما
اولا-از تاریخی که زمان شروع حجر ایشان اعلام شده کلیه معاملات صورت گرفته بعد از آن تاریخ باطل خواهد بود.
ثانیا-قیم باید توان روحی و جسمی لازم برای اداره امورات محجور را داشته باشد اگر قرار باشد شما از طرف یا به وکالت از طرف مادر برید ممکن است با قیمومیت مادر به بهانه عجز و ناتوانی ایشان موافقت نشود. بنابراین خود شما هم می توانید درخواست قیمومیت کنید و اگر بتوانید عدم صلاحیت همسر و فرزندان برادرتان برای قیمومیت را ثابت کنید دادگاه می تواند شما را قیم اعلام کند.
امین در
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399
آیا قیم می تواند زمین محجور را با اجازه دادستانی بفروشد ودوباره همان ملک را از خریدار بخرد
درود بر شما
قیمی که بدون اجازه دادستان اموال غیر منقوله محجور را فروخته و وراث بعد از دو سال از این اموال طبق شکایتی که خریدار در مورد الزام به سند ملک از وراث داشته را چگونه باید در دادگاه محکوم کرد ظمنا قیم میشنهاد رشوه و گرفتن وکالت تام الختیار از وراث را داشته خواهشا راهنمایی کنید🙏 ممنون از راهنماییهای
خوبتون
با سلام ،
پدر بنده مهجور هستش و برای قیم تعیین کردن دادستان نامه داده که از اموال پدر بنده باید امار گرفته بشه ، حالا بنده سوالام اینجاست که پدر بنده حقوق بازنشستگی میگیره و کارت بانکیش دست مادرم هست ، اگر برادرم قیم بشه میتون این حساب بانکی رو از مادرم به زور بگیره ؟
ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام وقت بخیر حدود ۳۵ سال پیش پدر بنده سرقفلی مغازه ای رو خریداری کردن هر سال هم اجاره سالیانه ملک پرداخت می کرد بعدن متوجه شدن ملک برای برادرش بود که قبل انقلاب فوت شده و با زن برادرش که دو فرزند کودک داشت ازدواج کرد حالا بعد گذشت این سالها که فرزندان هم به سن قانونی رسیده بودن شکایت نکرد وفتی عمو شون که ناپدریشون هم بود پارسال فوت می کنن بعد ۴ و۵ ماه از پدر من بخاطر تصرف ملک و با این استدلال که عموشون حق فروش سرقفلی رو نداشته از پدرم شکایت کردن می خواستم بپرسم چاره کار کجاست ؟ در ضمن اواخر دهه ۶۰ به سن قانونی رسیده بودن فرزندانش
درود بر شما
عموما در واگذاری اماکن استیجاری دارای سرقفلی باید رضایت موجر اخذ گردد مگر اینکه در اجاره نامه حق واگذاری داده شده باشد.اذن در واگذاری هم به دو صورت ممکن است محقق شود رضایت یا اذن صریح و رضایت ضمنی.دریافت اجاره سالیانه مغازه دلیل بر رضایت ضمنی محسوب می شود و با گذشت حدود سه دهه از زمان واگذاری و نیز بیش از ۲۰ سال از زمان رشد و به سن قانونی رسیدن فرزندان یا مدعیان فعلی ادعای ایشان مسموع نخواهد بود.
محمودیان در
شنبه 04 مرداد 1399
باسلام
مادر بنده که قیم من بودن یک توافق نامه عادی بابرادر ناتنیم امضا میکنه وحق ارث بنده رو با برادرام مصاحه میکنه
ومیدونم اجازه دادستانی رو هم نداشته الان باید برای ابطالش چیکار کنم
الان حق ارثمو میتونم تصرف کنم ؟برادر ناتنیم میتونه شکایت کنه ؟حق بامنه یاباید از طریق دادگاه اقدام کنم
باتشکر
درود بر شما
شما دو راه پیش رو دارید
راه نخست – مبادرت به طرح دادخواست ابطال توافق نامه عادی یاد شده به طرفیت برادر ناتنی خود کنید سپس با صدور حکم ابطال توافق نامه در سهم خود تصرف کنید.
راه دوم – بدون طرح دادخواست فوق راسا مبادرت به تصرف در سهام خود کنید متعاقبا اگر برادر یاد شده علیه شما در دادگاه طرح دعوی رقع تصرف یا دعوی خلع ید نمود از خودتان با این استدلال که توافق نامه ادعایی بدون اذن دادستانی و بدون لحاظ منفعت و صرفه شما صورت گرفته دفاع کنید که برای چنین دفاعی باید دادخواست تقابل بدهید. و اما یک توصیه اگر واقعا در زمان واگذاری سهم الارث شما کلیه جوانب و مصالح شما لحاظ شده و به نرخ روز واگذاری صورت گرفته و وجه آن نیز به موقع پرداخت شده از نظر اخلاقی درست نیست به قول معروف دبه کنید چون تبعات منفی در روابط خانوادگی ایجاد خواهد کرد. باز صلاح مملکت خویش خسروان دانند برقرار باشید.
کمال در
چهارشنبه 08 مرداد 1399
با سلام اینکه میگن :تقسیم نامه عادی درصورتی معتبراست که موردقبول تمام وراث باشد ودراینصورت درصورت ابرازدردادگاه به آن ترتیب اثرداده میشود صحت دارد؟
ماده وقانون هم دارده؟
باتشکر
درود بر شما
لطفا سئوالتان را دقیقا مطرح کنید
اما همین بس که وراث می توانند هر توافقی بنمایند و این توافق لازم الاجرا است
محقق در
جمعه 17 مرداد 1399
با سلام. پدر من قیم عمویم هست عمو از بچگی مشکل مغزی داشته و مجنون بوده بعد از فوت پدر بزرگ از سال ۶۵تاکنون قیم هستند و سهم ارث پدری طبق ترکهنامه در پرونده اش است پدرم هر چند سال درخواست نفقه ایشان میکردند و کارشناس دادگستری ارزش ملک و نفقه را براورد می کردند و به جای هزینه های که کرده بودند مثلا زمین یا باغ که ارث عمو بوده را خودش مستقیما خریداری کرده اند و برگه ان را به سرپرستی تحویل میدا ند و روی پرونده محجور هست حتی قیمت کارشناسی نفقه از قیمت کارشناسی ملک ها بیشتر بوده که پدر صرف نظر میکردن حالا برای ما سوال هست بعد از فوت عمو یا پدرم اگر عمه ها درخاست ارث محجور بکنن به انها ارث میرسد یا نه
درود بر شما
طبق قانون هرگونه نقل و انتقال اموال غیر منقول محجور باید با تایید و اجازه دادستانی باشد که این اجازه از طریق ارجاع موضوع واگذاری سهم الارث به کارشناسی متعاقب درخواست متقاضی توسط دادستانی انجام می گردد.آنچه از سئوال شما برداشت می کنم این پروسه طی نشده بنابراین با فرض انتقال قطعی سهام محجور به قیم یا انتقال عادی هر یک از وراث عموی محجور شما می توانند مدعی شوند منتها با توجه به گزارش مکتوب اقدامات قیم نسبت به اموال محجور در پرونده و رعایت مصلحت و غبطه محجور تصمیم گیری با دادستانی خواهد بود با این توضیح که دادستانی(با لحاظ جمیع شرایط) اختیار تنفیذ یا رد اقدامات قیم در انتقال اموال محجور به قیم را خواهد داشت.
حسین در
دوشنبه 20 مرداد 1399
سلام بنده قیم و تنها وارث عموی محجورم هستم.در ضمن من یک ملک کلنگی با عمویم شریک هستم.که درخواست مشارکت در ساخت یک سازنده را به اداره سرپرستی ابلاغ کردم.ولی اداره سرپرستی شرایطی را گذاشت که هیچ سازندهای قبول نمیکند.الان من به سهم الارث خود که نیمی از آن ملک است احتیاج دارم. لطفا راهنمایی بفرمایید.چگونه دادخواست خود را تنظیم نمایم تا اداره سرپرستی شرایط دشواری جلوی پایم قرار ندهد.ممنونم
درود بر شما
اگر قصد فروش و برداشت سهام خود را دارید دادخواستی به خواسته صدور دستور فروش به طرفیت محجور و اداره سرپرستی مطرح کنید بعد از اینکه دستور فروش صادر شد دو حالت دارد یا قادر به خرید سهام عموی خود می شوید و یا نه در این صورت تکلیف شما در هر حال روشن خواهد شد.
یوسف در
جمعه 31 مرداد 1399
اگر قیم در مال مشاع وراث از طرف محجور تقسیم نامه امضاء کند وغبطه محجور رعایت نشود
۱.آیا تقسیم نامه توسط امور حسبی باطل میشود ؟
۲.اگر باطل شود تکلیف جبران ضرر وزیان حاصله به عهده کیست؟
درود بر شما
در احکام قیم نامه که از سوی اداره سرپرستی دادگاه صادر می شود صراحتا به قیم متذکر شده که در خصوص نقل و انتقال اموال غیر منقول محجور موافقت دادستانی اخذ گردد.تقسیم مال مشاع هم نوعی انتقال محسوب می گردد بنابراین در صورت عدم رعایت تشریفات یاد شده هر شخصی می تواند مراتب را به اطلاع دادستانی رسانده یا قیم و یا هر ذینفعی تقاضای ابطال تقسیم نامه را از دادگاه حقوقی بخواهد.با ابطال تقسیم نامه زیان حاصله متوجه کلیه کسانی است که از وجود محجور اطلاع داشته و به خریدار اطلاع نداده اند و اگر زیان دیده خود از جمع وراث باشد بنا به قاعده اقدام حق مطالبه خسارات نخواهد داشت.
محمودی در
شنبه 01 شهریور 1399
باسلام
ورثه ای ترکه رو از طریق تقسیم نامه عادی بین خودشان و بدون دخالت وتایید دادگاه تقسیم کنند، ویکی از وراث بخواهد سهم خودرا بفروشد بایدبرای فروش سهم خود امضای تمام وراث را،هنگام فروختن سهم خود و نوشتن مبایعهنامه را بگیرد ؟ امضای وراث در مبایع نامه اجباریست؟ با تشکر
درود بر شما
خیر
اما یک خریدار مطلع و دور اندیش نباید بدون دریافت امضاء سایر وراث و روئیت گواهی انحصار وراثت و به صرف تقسیم نامه عادی چنین خریدی کند.
یوسف در
دوشنبه 07 مهر 1399
با سلام
در تقسیم ترکه پدری یکی از وراث محجور بوده قیم در دفتر خانه تقسیم نامه را از طرف محجور امضاء کرده توضیح اینکه از لحاظ دفترخانه منع قانونی نداشته وبه هر کدام از ورثه نسبت به سهمشان سند مالکیت صادرشده وبنده که غریبه هستم ملک رو خریدم الا سهم محجور که قبل از خرید کارشناس از طرف سرپرستی اومد قیمت گذاشت که حتی مبلغ کارشناسی رو بنده پرداخت کردم الان سرپرستی داره بازی در میاره که سهم محجور بیشتره تقسیم نامه مشکل داره تکلیف من در این خصوص چیه؟
ممنون میشم یه راهی جلوی پای من بذارید سپاس
درود بر شما
با این اوصاف چاره ای جز طرح دادخواست الزام به تنظیم سند به طرفیت فروشندگان ندارید و از آنجائیکه فروشندگان با شما مشکلی ندارند حکم به نفع شما صادر خواهد شد مگر اینکه اداره امور سرپرستی ادعایئ داشته باشد و به عنوان وارد ثالث یا معترض ثالث بخواهد ادعای خود را ثابت کند که با توجه به کارشناسی صورت گرفته نتیجه ای نخواهد گرفت برای پیشگیری از اطاله دادرسی ترجیحا علاوه بر فروشندگان ،محجور ، قیم و اداره امور سرپرستی را طرف دعوی قرار دهید
تاکید می کنم اگر سهم محجور را هم خریدید حتما دادستانی و قیم و محجور را هم به عنوان خوانده ذکر کنید
یوسف در
چهارشنبه 09 مهر 1399
سلام ممنون از راهنماییتون
قیم وبقیه وراث تقسیم نامه رو امضاء کردن که سهم محجور را کمتر قید کردن و بنده همه سهم رو خریدم واومدن سند به نامم زدن فقط سهم محجوب مونده که در اصل سرپرستی اول دستور فروش داده بود که عرض کردم حتی هزینه کارشناس را من پرداخت کردم و قیم هم متعهد شد که همکاری کند که متاسفانه این کار رو نکرد مشکل بنده الان فقط سهم محجوره
سرپرستی میگه سهمش طبق انحصار وراثت بیشتر میشه غبطه رعایت نشده باید تقسم نامه ابطال شود
وقتی تشریفات قانونی طی شده وحتی برای محجوره سند صادر شده میتونن تقسیم نامه رو ابطال کنن ؟
برای منه خریدارفرقی نداشت اون مبلغی که پرداخت کردم چه تو جیب وراث میرفت یا محجور
دادخواست الزام به سند دادم که دادگاه رد کرد بدلیل اینکه گفت سهم محجور با اجازه سرپرستی باید فروخته شود
عنایت به متن کنید ممنون میشم واقعا شدن دایه مهربانتر از مادر
حتی من مشکلی ندارم که به روز کارشناسی بشه فقط بابت ابطال تقسیم نامه نگرانم کارم طول بکشه
سپاس از وقتی که میگذارین
منم گفتم به من ارتباطی نداره تقسیم نامه رو قیم امضاء کرده
کریم در
پنجشنبه 01 آبان 1399
سلام ایا با استشهاد محلی میتوان زمینی رو که سند ثبتی نداره و فقط یک تقسیم نامه داره رو از متصرف پس گرفت. البته این زمین بصورت مبایع نامه دستی به بنده فروخته شده اما متصرف به دروغ ادای انکار و تردید کرده
درود بر شما
در اراضی که فاقد سند رسمی هستند مدعی مالکیت باید دادخواست اثبات مالکیت و خلع ید متصرف را به استناد استشهادیه و در صورت لزوم معرفی شهود به دادگاه تقدیم دادگاه بکند و در صورت اثبات موفق خواهید شد
محمودیان در
شنبه 03 آبان 1399
باسلام بنده قبلا سوالی از شما پرسیده بودم با این موضوع که:مادر بنده که قیم من بودن یک توافق نامه عادی بابرادر ناتنیم امضا میکنه وحق ارث بنده رو با برادرام مصالحه میکنه
واجازه دادستانی رو هم نداشته الان باید برای ابطالش چیکار کنم؟
وشما دوتا راه حل پیشنهاد کردیداول دادخواست ابطال توافق و دومی راه تصرف زمین میخواستم بدونم دوتا راه حل رو میتونم باهم انجام بدم
باسلام و احترام
بنده شش خواهر دارم که یکی از خواهرانم محجور می باشد و ماردمان هم قیم قهری خواهر محجورم می باشد زمانی که پدرمان فوت کرد با نوشتن دست خط مادرم و همه وارثین ملکی را به بنده با رضایت واگذار کردند بابت هزینه های کفن و دفن و غیره و بنده همین ملک را با امضای همه وارثین در بنگاه املاک فروختم حالا بعد دوسال متوجه شدم باید از دادستانی اجازه می گرفتیم.
الان تکلیف چیست؟ خواهشا سوال بنده را جواب بدهید .
درود بر شما
اگر در حال حاضر بابت انتقال قطعی ملک به نام خریدار مشکل دارید و نیازمند تجویز و تایید نماینده دادستان هستید به دادسرای امور سرپرستی مراجعه و درخواست تنفیذ معامله انجام شده با سایر وراث نسبت به سهام محجور را بکنید در این صورت اگر سهام محجور از ملک فروخته شده با لحاظ قیمت زمان معامله که پس از کارشناسی احتمالی محفوظ شده باشد تایید خواهد شد.
و با فرض رعایت مصلحت محجور و حفظ حقوق ایشان دادستانی همراهی نکرد و معامله را نسبت به سهام محجور تنفیذ نکرد چاره ای جز طرح دادخواست الزام به تجویز معامله به طرفیت دادستانی ندارید.
امین در
شنبه 22 آذر 1399
با تشکر از پاسخ شما
ملک فروخته شده قولنامه ای بوده و دوسال پیش تحویل خریدار شده ملکی را که من و خواهرانم و مادرمم که قیم خواهر محجورم می باشد فروخته شده اداره سرپرستی کارشناس فرستادند و خواستار سهم خواهر محجورم با قیمت روز می باشد. مسئولیت این سهم فقط با مادرم (قیم) می باشد یا با کل وارثین می باشد ؟
امین در
دوشنبه 24 آذر 1399
با سلام و احترام ، یک خانواده هفت نفری، که یکی از ورثه محجور و قیم مادرش میباشد اگر ملک قولنامه ای و بدون سند را بخاطر مخارج کفن و دفن و غیره پدرشان بفروشند اگر با اداره سرپرستی به مشکل بخورند و اداره سرپستی خواهان سهم محجور باشد این مسئولیت با قیم است یا با تمام وارثین می باشد؟؟ پول که هزینه کفن و دفن و غیره شده چه می شود؟؟ با تشکر
یوسفی در
شنبه 29 آذر 1399
با سلام چگونه میتونم تبانی رو اثبات کنم که بین یکی از فرزندان وقیم فرزندان در رابطه با تقسیم ترکه صورت گرفته شرایط اثبات چی هست
ممنون
اگر قیم بدون داشتن سو نیت به یکی از وراث محجور در دادن وام موافقت نماید .واین موضوع را به دادستان اطلاع نده .چرا خیانت در امانت محسوب میشود .هر چند جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست ولی قیم بدون اطلاع از این موضوع و اطمینان از اینکه گیرنده وام در سر رسید های معین وام را بدون کمی و کاستی بپردازد .هم چنین سایر وراث به این موضوع رضایت داشته باشند. لطفا محبت فرمایید جواب بنده را بدهید .بنده کارآموز وکالت بودم .ولی اکنون مدیر عامل شرکتی میباشم با تشکر از برنامه های خوب شما
سلام بر همکار گرامی واقف هستید در اغلب جرایم احراز و وجود عنصر معنوی جرم شرط جرم بودن و مجازات مجرم است اگرچه در برخی از جرائم این عنصر فرض است مثل جعل سند علی ایحال شرایط خاص محجور و ضرورت حمایت قانونی از اموال وی و جلوگیری از تعرض قیم نسبت به اموال ایشان اقتضاء دارد در عمل محاکم این فرض و وجود عنصر معنوی را لحاظ کنند اما این فرض فراگیر نیست چرا که در موضوعات کیفری علم قاضی نقش کلیدی و حیاتی دارد بنابراین چنانچه قیم بتواند اسناد و مدارک و دلایلی بر تمکن مالی گیرنده وام و تعهدات ایشان برای بازپرداخت تسهیلات دریافتی را ارائه نماید( ولو یک اشتشهادیه ) و اثبات کند که این موضوع مخفیانه و پنهانی نبوده بلکه در راستای منفعت مالی یا روحی و معنوی مانند جلب حمایت عاطفی گیرنده تسهیلات از محجور بوده صدور حکم خیانت در امانت قیم تا حدود زیادی منتفی خواهد شد در ضمن چنانچه رایی در این خصوص صادر شده ارایه نمایید تا استدلال دادگاه را بررسی و نتیجه درستی یا اشتباه بودن آن را تشریح نماییم
باسلام
ایا قیم می تواند با اجازه دادستان ملکی که بنام محجور تحت قیومیت خود است را با هزینه خود بسازد و طبق عرف منطقه پس از تکمیل ۵۰ درصد ساختمان ساخته شده بنام قیم گردد
درود بر شما بله
سلام بنده میخواهم قیم پدرم باشم.اون مریض هستش واز نظر عقلی مشکل داره ک بعضی ها سوءاستفاده میکنند واز او نوشته ب نفع خودشان میگیرند.باید چ کار کنم
درود بر شما اولا دعا می کنم پدرتان سلامتی کاملشون رو بدست بیارند ثانیا -کاری که باید انجام بدید مراجعه به دادگاه حقوقی _ اداره امور سرپرستی اگر ساکن تهران هستید به دادسرای امور سرپرستی واقع در خ سئول تقاطع یاسمی، یا از طریق دفاتر خدمات قضایی دادخواست صدور حکم حجر پدر به دلیل سفاهت بدید منتها باید برای این ادعا دلیل ارائه نمایید مثل سوابق بیماری مانند آلزایمر و … پرونده تشکیل می شود پدر به پزشکی قانونی معرفی خواهد شد اگر پزشکی قانونی ادعای شما را بپذیرد دادگاه حکم حجر وی را صادرخواهد کرد معمولا در صدور این گواهی شروع زمان حجر قید می گردد که اگر خواسته باشید معاملات پدر در گذشته که از وی سوء استفاده شده را باطل کنید می توانید از دادگاه و پزشکی قانونی با دلایلی که ارائه می دهید بخواهید زمان شروع حجر را از گدشته اعلام نمایند
با سلام
پدر بنده حقوق بازنشستگی تامین اجتماعی میگیرند و محجور هستن و مادر قیم ایشان بنده کارمند قراردادیم و میخوام وام بگیرم برای وامم گواهی کسر از حقوق میخوان آیا مادرم میتونن گواهی کسر از حقوقو دریافت کنن ؟
اگر بله با چه استدلالی میشه اداره تامین اجتماعیو مجاب کرد چون میگن حتما باید پدرم حضور داشته باشن که اصلا امکانش نیست
درود بر شما
صدور گواهی کسر از حقوق به درخواست صاحب حساب که قرار ضامن شود از اداره مربوطه صورت می گیرد چون صاحب حساب پدر محجور شما است و قانونا اجازه طرح چنین درخواستی را ندارد و اساسا نمی تواند ضامن کسی شود تبعا مادر شما که قیم ایشان هستند نیز چنین اجازه ای ندارند که برخلاف مصلحت محجوز ضمانت از گیرنده وام نمایند چون یک فرض وجود دارد که ممکن است گیرنده وام نتواند اقساط وام دریافتی را تسویه و پرداخت کند آن وقت باید از حقوق محجور برداشت کرد که این کار خلاف مصلحت محجور است
در واقع این نوعی از حمایت های قانونی از اشخاص محجور است تا با تصمیمات اشخاص ثالث حتی قیم و دادستان نیز نتوان امور معیشتی ایشان را به مخاطره انداخت
سلام و درود.سوال بنده این هستش ک قیم میتونه از طرف مولی علیه ش درخواست اقامه دعوا کنه؟امین چطور؟و اینکه اگر بخواهند از طرف غایب یا محجور اقامه دعوا کنن باید وکیل دادگستری باشند؟اگر بلی با چ شرایطی اگر خیر سوال دیگ ای ک مطرح میش اینه ک باید وکیل بگیرند؟
ممنون میشم اگ جوابم رو بدید.🌹🌹
درود بر شما
قیم می تواند نه امین نیازی نیست که وکیل بگیرند چون این سمت رو قانون به قیم داده تا بتواند از حقوق محجور دفاع کنه
سلام خسته نباشید
آیا قیم حق فروش اموال غیرمنقول محجور را دارد؟
و درصورتیکه از سن تکلیف محجور گذشته باشدوخودش خبر نداشته ک قیم مال او را فروخته!
درود بر شما بدون تایید دادستان محل خیر اگر منظورتون این هست که محجور بعدا خودش فروخته باشد با فرض عدم اطلاع از معامله قیم مرتکب جرمی نشده بلکه صرفا معامله دوم باطل خواهد شد البته همانطور که گفته شد به شرط تایید دادستان
با سلام.آیا قیم میتواند با پول محجور خانه بخرد وبعد از گذشت پنج سال همان پول رو مجدد به حساب محجور واریز کند و خانه رو به نام خود کند؟
درود بر شما
هر گونه فروش اموال غیر منقول باید با اجازه دادستانی باشد. بنابراین پاسخ سئوال شما منفی است
با سلام و ادب
خدا قوت
نحوه خرجکرد حاصل از فروش اموال غير منقول محجور با اجازه دادستان چگونه است؟ آيا پول راسا در اختيار قيم قرار ميگيرد؟
درود بر شما
به طور کلی اداره امور مالی محجور با قیم است تنها معاملات اموال غیر منقول مثل خانه باید با اجازه دادستانی باشد والا بقیه امور از صفر تا صد از جمله اداره وجوه حاصل از فروش اموال غیر منقول با قیم است که از دو حال خارج نیست یا در بانک و در سپرده بلند مدت سرمایه گذاری می شود و یا تبدیل به اموال سرمایه ای خواهد شد
با سلام
چگونه میتوان متوجه شد ملکی را که قیم بفروش رسانده اجازه دادستان را دارد و یا خیر
و اگر اجازه نداشته است چگونه میتوان آنرا برگرداند
ممنون
درود بر شما
به اداره امور سرپرستی شهر محل اقامتگاه محجور ( دادگاه صادر کننده حکم قیمومیت)مراجعه کنید و پس از اطلاع از مشخصات دادیار مسئول پرونده محجور ، از ایشان پرس و جو کنید که آیا ملک محجور با اطلاع دادستانی بوده یا خیر.
چون هر گونه نقل و انتقال اموال غیرمنقول محجور منوط به اذن دادستانی است تقریبا در اکثر موارد قیم در زمان فروش هیچ آگاهی از محجور بودن فروشنده به خریدار نمی دهد مخصوصا در زمان انتقال قطعی سند چون اگر سردفتر متوجه محجور بودن فروشنده شود بدون شک مجوز و اذن دادستانی را مطالبه خواهد کرد مگر اینکه با قیم تبانی کرده باشد.
در هر حال اگر انتقال اموال غیر منقول محجور با قید نام محجور به عنوان فروشنده صورت گرفته باشد و هیچ اشاره ای به قیمومیت نشده باشد ذینفع می تواند درخواست ابطال معامله را از طریق دادگاه حقوقی بخواهد. دلیل این امر هم آن است که برابر قانون طرفین یک قرارداد باید دارای عقل و اراده سالم باشند و چون محجور از این صفت محروم است قانون گذار دز مقام حمایت از محجور فروش اموال وی را از طریق سرپرست قانونی مجاز دانسته است و الا معامله باطل خواهد بود.
با سلام برادر بنده ۱۵ ساله که مبتلا به بیماری جنون دوقطبی میباشد و طی این سالها همسر و اکنون فرزندانش نیز به هیچ عنوان اجازه دیدن و رفت و آمد برادر بیمارم را به خانواده بخصوص مادرم نمیدهند و حتی تلفنی هم اجازه صحبت کردن با ما را نداره و حال خوبی هم نداره از طرفی زن و بچه های او از این موقعیت سوءاستفاده کرده و بجای اعلام محجوریت ایشان عمداً اقدام به نقل و انتقال تمام دارایی و اموال برادرم بنام خود کرده اند که ما چند ماه پیش به دادگاه مراجعه و مراتب را به شعبه سرپرستی و امور محجورین اعلام و گزارش داده و سپس به پزشکی قانونی معرفی و در نهایت حکم حجر صادر شده و بنده نیز تقاضای قیم شدن را دادم و اکنون باید تا ۲۰ روز صبر کنم که زمان تجدیدنظر خواهی بگذرد که اگر اعتراضی نباشد حکم قطعی صادر شود و اکنون سوال بنده اینکه آیا با این تفاسیر همسر و فرزندان برادرم که با کتمان و انتقال اموال حق اعتراض به حکم حجر دارند و رسیدگی میشود و دیگر اینکه مادرم ۷۵ سال سن دارد آیا میتوانم از ایشان وکالت بگیرم و تقاضای قیم شدن مادرم را به دادگاه بجای خودم بدهم یا باید حضوراً اقدام کند و بلحاظ کهولت سن منعی ندارد ؟
درود بر شما
اولا-از تاریخی که زمان شروع حجر ایشان اعلام شده کلیه معاملات صورت گرفته بعد از آن تاریخ باطل خواهد بود.
ثانیا-قیم باید توان روحی و جسمی لازم برای اداره امورات محجور را داشته باشد اگر قرار باشد شما از طرف یا به وکالت از طرف مادر برید ممکن است با قیمومیت مادر به بهانه عجز و ناتوانی ایشان موافقت نشود. بنابراین خود شما هم می توانید درخواست قیمومیت کنید و اگر بتوانید عدم صلاحیت همسر و فرزندان برادرتان برای قیمومیت را ثابت کنید دادگاه می تواند شما را قیم اعلام کند.
آیا قیم می تواند زمین محجور را با اجازه دادستانی بفروشد ودوباره همان ملک را از خریدار بخرد
درود بر شما
بله هیچ منعی ندارد
درود بر شما
قیمی که بدون اجازه دادستان اموال غیر منقوله محجور را فروخته و وراث بعد از دو سال از این اموال طبق شکایتی که خریدار در مورد الزام به سند ملک از وراث داشته را چگونه باید در دادگاه محکوم کرد ظمنا قیم میشنهاد رشوه و گرفتن وکالت تام الختیار از وراث را داشته خواهشا راهنمایی کنید🙏 ممنون از راهنماییهای
خوبتون
درود بر شما
سئوال مفهوم نیست
با سلام ،
پدر بنده مهجور هستش و برای قیم تعیین کردن دادستان نامه داده که از اموال پدر بنده باید امار گرفته بشه ، حالا بنده سوالام اینجاست که پدر بنده حقوق بازنشستگی میگیره و کارت بانکیش دست مادرم هست ، اگر برادرم قیم بشه میتون این حساب بانکی رو از مادرم به زور بگیره ؟
ممنون میشم راهنمایی کنید.
درود بر شما
بله
سلام وقت بخیر حدود ۳۵ سال پیش پدر بنده سرقفلی مغازه ای رو خریداری کردن هر سال هم اجاره سالیانه ملک پرداخت می کرد بعدن متوجه شدن ملک برای برادرش بود که قبل انقلاب فوت شده و با زن برادرش که دو فرزند کودک داشت ازدواج کرد حالا بعد گذشت این سالها که فرزندان هم به سن قانونی رسیده بودن شکایت نکرد وفتی عمو شون که ناپدریشون هم بود پارسال فوت می کنن بعد ۴ و۵ ماه از پدر من بخاطر تصرف ملک و با این استدلال که عموشون حق فروش سرقفلی رو نداشته از پدرم شکایت کردن می خواستم بپرسم چاره کار کجاست ؟ در ضمن اواخر دهه ۶۰ به سن قانونی رسیده بودن فرزندانش
درود بر شما
عموما در واگذاری اماکن استیجاری دارای سرقفلی باید رضایت موجر اخذ گردد مگر اینکه در اجاره نامه حق واگذاری داده شده باشد.اذن در واگذاری هم به دو صورت ممکن است محقق شود رضایت یا اذن صریح و رضایت ضمنی.دریافت اجاره سالیانه مغازه دلیل بر رضایت ضمنی محسوب می شود و با گذشت حدود سه دهه از زمان واگذاری و نیز بیش از ۲۰ سال از زمان رشد و به سن قانونی رسیدن فرزندان یا مدعیان فعلی ادعای ایشان مسموع نخواهد بود.
باسلام
مادر بنده که قیم من بودن یک توافق نامه عادی بابرادر ناتنیم امضا میکنه وحق ارث بنده رو با برادرام مصاحه میکنه
ومیدونم اجازه دادستانی رو هم نداشته الان باید برای ابطالش چیکار کنم
الان حق ارثمو میتونم تصرف کنم ؟برادر ناتنیم میتونه شکایت کنه ؟حق بامنه یاباید از طریق دادگاه اقدام کنم
باتشکر
درود بر شما
شما دو راه پیش رو دارید
راه نخست – مبادرت به طرح دادخواست ابطال توافق نامه عادی یاد شده به طرفیت برادر ناتنی خود کنید سپس با صدور حکم ابطال توافق نامه در سهم خود تصرف کنید.
راه دوم – بدون طرح دادخواست فوق راسا مبادرت به تصرف در سهام خود کنید متعاقبا اگر برادر یاد شده علیه شما در دادگاه طرح دعوی رقع تصرف یا دعوی خلع ید نمود از خودتان با این استدلال که توافق نامه ادعایی بدون اذن دادستانی و بدون لحاظ منفعت و صرفه شما صورت گرفته دفاع کنید که برای چنین دفاعی باید دادخواست تقابل بدهید. و اما یک توصیه اگر واقعا در زمان واگذاری سهم الارث شما کلیه جوانب و مصالح شما لحاظ شده و به نرخ روز واگذاری صورت گرفته و وجه آن نیز به موقع پرداخت شده از نظر اخلاقی درست نیست به قول معروف دبه کنید چون تبعات منفی در روابط خانوادگی ایجاد خواهد کرد. باز صلاح مملکت خویش خسروان دانند برقرار باشید.
با سلام اینکه میگن :تقسیم نامه عادی درصورتی معتبراست که موردقبول تمام وراث باشد ودراینصورت درصورت ابرازدردادگاه به آن ترتیب اثرداده میشود صحت دارد؟
ماده وقانون هم دارده؟
باتشکر
درود بر شما
بله مواد ۳۱۱ و ۳۰۹ قانون امور حسبی را مطالعه فرمایید
باسلام
در رابطه با مواد ۳۱۱ و ۳۰۹ قانون امور حسبی اگر امکان دارد توضیح بدید؟
باتشکر
باسلام
لطفا در رابطه با مواد ۳۱۱ و ۳۰۹ قانون امور حسبی اگر امکان دارد توضیح بدید؟
باتشکر
درود بر شما
لطفا سئوالتان را دقیقا مطرح کنید
اما همین بس که وراث می توانند هر توافقی بنمایند و این توافق لازم الاجرا است
با سلام. پدر من قیم عمویم هست عمو از بچگی مشکل مغزی داشته و مجنون بوده بعد از فوت پدر بزرگ از سال ۶۵تاکنون قیم هستند و سهم ارث پدری طبق ترکهنامه در پرونده اش است پدرم هر چند سال درخواست نفقه ایشان میکردند و کارشناس دادگستری ارزش ملک و نفقه را براورد می کردند و به جای هزینه های که کرده بودند مثلا زمین یا باغ که ارث عمو بوده را خودش مستقیما خریداری کرده اند و برگه ان را به سرپرستی تحویل میدا ند و روی پرونده محجور هست حتی قیمت کارشناسی نفقه از قیمت کارشناسی ملک ها بیشتر بوده که پدر صرف نظر میکردن حالا برای ما سوال هست بعد از فوت عمو یا پدرم اگر عمه ها درخاست ارث محجور بکنن به انها ارث میرسد یا نه
درود بر شما
طبق قانون هرگونه نقل و انتقال اموال غیر منقول محجور باید با تایید و اجازه دادستانی باشد که این اجازه از طریق ارجاع موضوع واگذاری سهم الارث به کارشناسی متعاقب درخواست متقاضی توسط دادستانی انجام می گردد.آنچه از سئوال شما برداشت می کنم این پروسه طی نشده بنابراین با فرض انتقال قطعی سهام محجور به قیم یا انتقال عادی هر یک از وراث عموی محجور شما می توانند مدعی شوند منتها با توجه به گزارش مکتوب اقدامات قیم نسبت به اموال محجور در پرونده و رعایت مصلحت و غبطه محجور تصمیم گیری با دادستانی خواهد بود با این توضیح که دادستانی(با لحاظ جمیع شرایط) اختیار تنفیذ یا رد اقدامات قیم در انتقال اموال محجور به قیم را خواهد داشت.
سلام بنده قیم و تنها وارث عموی محجورم هستم.در ضمن من یک ملک کلنگی با عمویم شریک هستم.که درخواست مشارکت در ساخت یک سازنده را به اداره سرپرستی ابلاغ کردم.ولی اداره سرپرستی شرایطی را گذاشت که هیچ سازندهای قبول نمیکند.الان من به سهم الارث خود که نیمی از آن ملک است احتیاج دارم. لطفا راهنمایی بفرمایید.چگونه دادخواست خود را تنظیم نمایم تا اداره سرپرستی شرایط دشواری جلوی پایم قرار ندهد.ممنونم
درود بر شما
اگر قصد فروش و برداشت سهام خود را دارید دادخواستی به خواسته صدور دستور فروش به طرفیت محجور و اداره سرپرستی مطرح کنید بعد از اینکه دستور فروش صادر شد دو حالت دارد یا قادر به خرید سهام عموی خود می شوید و یا نه در این صورت تکلیف شما در هر حال روشن خواهد شد.
اگر قیم در مال مشاع وراث از طرف محجور تقسیم نامه امضاء کند وغبطه محجور رعایت نشود
۱.آیا تقسیم نامه توسط امور حسبی باطل میشود ؟
۲.اگر باطل شود تکلیف جبران ضرر وزیان حاصله به عهده کیست؟
درود بر شما
در احکام قیم نامه که از سوی اداره سرپرستی دادگاه صادر می شود صراحتا به قیم متذکر شده که در خصوص نقل و انتقال اموال غیر منقول محجور موافقت دادستانی اخذ گردد.تقسیم مال مشاع هم نوعی انتقال محسوب می گردد بنابراین در صورت عدم رعایت تشریفات یاد شده هر شخصی می تواند مراتب را به اطلاع دادستانی رسانده یا قیم و یا هر ذینفعی تقاضای ابطال تقسیم نامه را از دادگاه حقوقی بخواهد.با ابطال تقسیم نامه زیان حاصله متوجه کلیه کسانی است که از وجود محجور اطلاع داشته و به خریدار اطلاع نداده اند و اگر زیان دیده خود از جمع وراث باشد بنا به قاعده اقدام حق مطالبه خسارات نخواهد داشت.
باسلام
ورثه ای ترکه رو از طریق تقسیم نامه عادی بین خودشان و بدون دخالت وتایید دادگاه تقسیم کنند، ویکی از وراث بخواهد سهم خودرا بفروشد بایدبرای فروش سهم خود امضای تمام وراث را،هنگام فروختن سهم خود و نوشتن مبایعهنامه را بگیرد ؟ امضای وراث در مبایع نامه اجباریست؟ با تشکر
درود بر شما
خیر
اما یک خریدار مطلع و دور اندیش نباید بدون دریافت امضاء سایر وراث و روئیت گواهی انحصار وراثت و به صرف تقسیم نامه عادی چنین خریدی کند.
با سلام
در تقسیم ترکه پدری یکی از وراث محجور بوده قیم در دفتر خانه تقسیم نامه را از طرف محجور امضاء کرده توضیح اینکه از لحاظ دفترخانه منع قانونی نداشته وبه هر کدام از ورثه نسبت به سهمشان سند مالکیت صادرشده وبنده که غریبه هستم ملک رو خریدم الا سهم محجور که قبل از خرید کارشناس از طرف سرپرستی اومد قیمت گذاشت که حتی مبلغ کارشناسی رو بنده پرداخت کردم الان سرپرستی داره بازی در میاره که سهم محجور بیشتره تقسیم نامه مشکل داره تکلیف من در این خصوص چیه؟
ممنون میشم یه راهی جلوی پای من بذارید سپاس
درود بر شما
با این اوصاف چاره ای جز طرح دادخواست الزام به تنظیم سند به طرفیت فروشندگان ندارید و از آنجائیکه فروشندگان با شما مشکلی ندارند حکم به نفع شما صادر خواهد شد مگر اینکه اداره امور سرپرستی ادعایئ داشته باشد و به عنوان وارد ثالث یا معترض ثالث بخواهد ادعای خود را ثابت کند که با توجه به کارشناسی صورت گرفته نتیجه ای نخواهد گرفت برای پیشگیری از اطاله دادرسی ترجیحا علاوه بر فروشندگان ،محجور ، قیم و اداره امور سرپرستی را طرف دعوی قرار دهید
تاکید می کنم اگر سهم محجور را هم خریدید حتما دادستانی و قیم و محجور را هم به عنوان خوانده ذکر کنید
سلام ممنون از راهنماییتون
قیم وبقیه وراث تقسیم نامه رو امضاء کردن که سهم محجور را کمتر قید کردن و بنده همه سهم رو خریدم واومدن سند به نامم زدن فقط سهم محجوب مونده که در اصل سرپرستی اول دستور فروش داده بود که عرض کردم حتی هزینه کارشناس را من پرداخت کردم و قیم هم متعهد شد که همکاری کند که متاسفانه این کار رو نکرد مشکل بنده الان فقط سهم محجوره
سرپرستی میگه سهمش طبق انحصار وراثت بیشتر میشه غبطه رعایت نشده باید تقسم نامه ابطال شود
وقتی تشریفات قانونی طی شده وحتی برای محجوره سند صادر شده میتونن تقسیم نامه رو ابطال کنن ؟
برای منه خریدارفرقی نداشت اون مبلغی که پرداخت کردم چه تو جیب وراث میرفت یا محجور
دادخواست الزام به سند دادم که دادگاه رد کرد بدلیل اینکه گفت سهم محجور با اجازه سرپرستی باید فروخته شود
عنایت به متن کنید ممنون میشم واقعا شدن دایه مهربانتر از مادر
حتی من مشکلی ندارم که به روز کارشناسی بشه فقط بابت ابطال تقسیم نامه نگرانم کارم طول بکشه
سپاس از وقتی که میگذارین
منم گفتم به من ارتباطی نداره تقسیم نامه رو قیم امضاء کرده
سلام ایا با استشهاد محلی میتوان زمینی رو که سند ثبتی نداره و فقط یک تقسیم نامه داره رو از متصرف پس گرفت. البته این زمین بصورت مبایع نامه دستی به بنده فروخته شده اما متصرف به دروغ ادای انکار و تردید کرده
درود بر شما
در اراضی که فاقد سند رسمی هستند مدعی مالکیت باید دادخواست اثبات مالکیت و خلع ید متصرف را به استناد استشهادیه و در صورت لزوم معرفی شهود به دادگاه تقدیم دادگاه بکند و در صورت اثبات موفق خواهید شد
باسلام بنده قبلا سوالی از شما پرسیده بودم با این موضوع که:مادر بنده که قیم من بودن یک توافق نامه عادی بابرادر ناتنیم امضا میکنه وحق ارث بنده رو با برادرام مصالحه میکنه
واجازه دادستانی رو هم نداشته الان باید برای ابطالش چیکار کنم؟
وشما دوتا راه حل پیشنهاد کردیداول دادخواست ابطال توافق و دومی راه تصرف زمین میخواستم بدونم دوتا راه حل رو میتونم باهم انجام بدم
درود بر شما
در بخش پرسش و پاسخ
جواب سئوال داده شد
سلام خب ۲تا راه حل رو میخوام انجام بدم باهم همزمان؟
منعی ندارد
باسلام و احترام
بنده شش خواهر دارم که یکی از خواهرانم محجور می باشد و ماردمان هم قیم قهری خواهر محجورم می باشد زمانی که پدرمان فوت کرد با نوشتن دست خط مادرم و همه وارثین ملکی را به بنده با رضایت واگذار کردند بابت هزینه های کفن و دفن و غیره و بنده همین ملک را با امضای همه وارثین در بنگاه املاک فروختم حالا بعد دوسال متوجه شدم باید از دادستانی اجازه می گرفتیم.
الان تکلیف چیست؟ خواهشا سوال بنده را جواب بدهید .
درود بر شما
اگر در حال حاضر بابت انتقال قطعی ملک به نام خریدار مشکل دارید و نیازمند تجویز و تایید نماینده دادستان هستید به دادسرای امور سرپرستی مراجعه و درخواست تنفیذ معامله انجام شده با سایر وراث نسبت به سهام محجور را بکنید در این صورت اگر سهام محجور از ملک فروخته شده با لحاظ قیمت زمان معامله که پس از کارشناسی احتمالی محفوظ شده باشد تایید خواهد شد.
و با فرض رعایت مصلحت محجور و حفظ حقوق ایشان دادستانی همراهی نکرد و معامله را نسبت به سهام محجور تنفیذ نکرد چاره ای جز طرح دادخواست الزام به تجویز معامله به طرفیت دادستانی ندارید.
با تشکر از پاسخ شما
ملک فروخته شده قولنامه ای بوده و دوسال پیش تحویل خریدار شده ملکی را که من و خواهرانم و مادرمم که قیم خواهر محجورم می باشد فروخته شده اداره سرپرستی کارشناس فرستادند و خواستار سهم خواهر محجورم با قیمت روز می باشد. مسئولیت این سهم فقط با مادرم (قیم) می باشد یا با کل وارثین می باشد ؟
با سلام و احترام ، یک خانواده هفت نفری، که یکی از ورثه محجور و قیم مادرش میباشد اگر ملک قولنامه ای و بدون سند را بخاطر مخارج کفن و دفن و غیره پدرشان بفروشند اگر با اداره سرپرستی به مشکل بخورند و اداره سرپستی خواهان سهم محجور باشد این مسئولیت با قیم است یا با تمام وارثین می باشد؟؟ پول که هزینه کفن و دفن و غیره شده چه می شود؟؟ با تشکر
با سلام چگونه میتونم تبانی رو اثبات کنم که بین یکی از فرزندان وقیم فرزندان در رابطه با تقسیم ترکه صورت گرفته شرایط اثبات چی هست
ممنون
درود بر شما
بستگی به موضوع مورد ادعای تبانی داره
سئوال تون بی نهایت کلی و نامفهوم هست