پیشگیری از دعوای وراث

http://onlinevekalat.com/?p=309

Share on facebook
Facebook
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
LinkedIn
Share on telegram
Telegram
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
Share on print
Print

در این مقاله به راه های پیشگیری از دعوای وراث خواهیم پرداخت.

یکی از اختلافات شایع درجامعه و دادگستری دعاوی بین وراث است.

با خواندن این مقاله و عمل به آن از بروز اختلاف بین ورثه جلوگیری خواهد شد.

ابتدا باید بدانیم همانطور که قانون، برای جنین و نوزاد امکان مالکیت بر مالی را پذیرفته است، مانند ارث بردن جنین و حمل و نوزاد ،از سوی دیگر یک محدودیت منطقی برای کسی که از دنیا می رود در خصوص تعیین تکلیف نسبت به اموال وی قایل شده است.

 یکی از اسباب تملک یا داراشدن به موجب بند چهار ماده 140 قانون مدنی ارث است.به موجب مواد 867 و 875 قانون مدنی شرط تحقق و برقراری ارث دو چیز است:

اول –  فوت کسی که دیگری یا دیگران از وی به موجب قانون ارث می برند.اعم از فوت حقیقی و فرضی.

منظور از فوت فرضی مرگی است که قانون فرض قرارداده است.مثلا کسی در مسافرتی هوایی به سفر رفته باشد و خبر سقوط هواپیما قطعی باشد اما با وجود اطمینان از اینکه او جزء مسافران هواپیما بوده و علی رغم اینکه هیچ اثر یا ردی از جسد وی یافت نشده اما چون مدتها از این حادثه گذشته و هیچ خبری از او به دست نیامده است قانون و دادگاه به درخواست نزدیکان وی فرض را بر موت این شخص دانسته و حکم موت فرضی وی را صادر می نماید.از این جهت نام موت فرضی گذاشته شده است که، این مرگ قطعی نیست چه بسا بعدها سر و کله فرد پیدا شود و معلوم گردد هر چند نام وی در لیست مسافران بوده اما کاملا تصادفی ایشان در روز حادثه سوار هواپیما نشده است.علت عدم مراجعه وی در طول سالها مثلا عارضه فراموشی بوده و نتوانسته خود را به خانه و نزدیکانش برساند.

دوم – زنده بودن ورثه در زمان فوت مورث یا همان کسی که از او ارث به دیگری می رسد.

مهمترین علتی که در جامعه ما باعث بروز اختلاف بین وراث می گردد و منجر به تشکیل پرونده های زیادی در دادگستری شده است و می شود ناشی از عدم آگاهی وراث از قوانین ارث است.

همین که کسی از دنیا رفت دیگر هیچ تعلقی نسبت به اموال خود ندارد و تمام دارایی وی مال ورثه است.

جز یک سوم یا ثلث اموال آنهم به شرط اینکه وصیت نامه ای در کار باشد که در آن متوفی قبل از مرگش  برای آن تعیین تکلیف کرده باشد.

دعوای وراث بر سر چه موضوعاتی است؟

عمده دعوی وراث از موارد ذیل ناشی می شود:

– عیب! مردم چی می گن! نمی گن ورثه فلانی منتظر مرگ پدر یا مادرشون بودن! حالا بزارید یکی دو سال از مرگ بابا بگذرد بعد! و …

– این خونه یادگاری پدر و مادر من راضی به فروش نیستم ! و …

-تا مامان زنده است من با فروش خونه و تقسیم آن بین ورثه مخالفم ! روح پدرم ناراحت می شه! اگر خونه را بفروشیم مامان آواره می شود! و …

-من با فروش اموال مثلا خانه با این قیمت راضی نیستم بیشتر از این ها ا رزش دارد و …

و مواردی از این دست دلایل، که متاسفانه هیچ کدام از نظر قانون و شرع پذیرفتنی نیست و هر ورثه ای که با این دست بهانه ها مانع تقسیم اموال موروثی بشود مرتکب تخلف و گناه شده است و مسولیت دنیوی و اخروی دارد.

نخست – طبق قانون به محض فوت پدر یا کسی که وراث از او ارث می برند اموال به میزان سهم الارث متعلق به وراث است.

دوم –  همانطور که اگر کسی مانع استفاده صاحب مال از دارایی هایش گردد، جرم و مسولیت قانونی دارد و مگلف به جبران خسارت است در بحث اموال وراث نیز همین مسولیت متوجه ورثه یا وراثی است که مانع تقسیم اموال می گردنند.

سوم – هر ورثه ای حق دارد از فردای فوت مورث یا همان کسی که از او ارث می برد سهم خود را مطالبه نماید و سایر وراث حق ندارند به دلایل یاد شده مانع از اعمال این حق شوند.

ممکن است سئوال شود تکلیف مادر با فروش خانه چه می شود؟

دغدغه کاملا به جایی است .

متاسفانه با توجه به سهم الارث کم مادر که یک هشتم ار ماترک یا دارایی پدر است با فروش خانه  و تقسیم  ارث ممکن است مادر سربار و یا بی سرپناه شود.

در این حالت برای جلوگیری از این اتفاق احتمالی دو راه حل وجود دارد:

اول – وراثی که به خاطر مادر حاضر نیستند تا زمان حیات وی عمل تقسیم صورت گیرد می توانند سهم الارث ورثه یا وراثی که سهم خود را می خواهند به نحوی پرداخت نمایند و چنانجه توان مالی کافی نداشتند می توانند خانه را بفروشند و پس از تسویه حساب و پرداخت سهم ورثه ای که درخواست سهم خود را دارد خانه ای جدید برای مادر خود خریداری نمایند و با مادر خود در خانه جدید شریک شوند.یعنی به نسبت سهام خود در خرید خانه جدید شریک شوند.

دوم – اگر امکان تهیه مسکن مناسب برای مادر پس از پرداخت سهام وراثی که سهم خود را می خواهند ممکن نباشد می توان با اجرای مهریه مادر و سایر حقوق قانونی ناشی از زوجیت وی با پدر و وصول آن ها از اموال یا خانه به جا مانده از پدر امنیت و آرامش مادر را تامین کرد و از این طریق مشکل احتمالی را حل کرد.

بنابراین راه حل و طرق پیشگیری بسیاری از اختلافات خانوادگی خصوصا اختلافات بین وراث وجود دارد و کافی است به این راه ها اشراف داشته باشیم و با آگاهی و دانستنی های حقوقی مانع تیره گی روابط شد.

در هر حال حق نداریم سایر وراث را  از دخل و تصرف در حق قانونی خود  نسبت به سهم الارث  محروم کنیم ولو بنا به دلایل کاملا اخلاقی و انسانی یاد شده البته اگر این دلایل بهانه ای بیش نباشند!

در این مقاله به پیشگری از دعوای وراث و علل آن و راه های جلوگیری از وقوع این دعاوی پرداختیم.

Share on facebook
Facebook
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
LinkedIn
Share on telegram
Telegram
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
Share on print
Print

سوالات حقوقی خود را از ما بپرسید

۱۴ پاسخ

  1. ممنون بابت مقاله کاربردی شما
    امیدوارم در آموزشهایتان بیش از پیش موفق و موید باشیدا
    و سپاس از طرح چنین موضوع مهمی (ارث)

    1. سپاسگزارم امیدوارم فرهنگ پیشگیری از بروز احتلافات با استقبال از افزایش آگاهی های حقوقی در جامعه ما ارتقاء پیدا بکند…و شاهد کاهش آمار اختلافات در محاکم باشیم

    1. سپاسگزارم امیدوارم فرهنگ پیشگیری از بروز احتلافات با استقبال از افزایش آگاهی های حقوقی در جامعه ما ارتقاء پیدا بکند و شاهد روزی باشیم که دادگاههای ما هم مانند کشورهای توسعه یافته خلوت شوند

  2. داستان اموال به جا مانده ، پیر مرد شوشتری (حاج عیدی )

    حاج عیدی مثل تمام انسان ها زندگی می‌کند و صاحب ۷ فرزند میشود که ۴ نفر از فرزندان پسر بوده

    پسر اول دکتر میشود

    پسر دوم کاسب کار میشود

    پسر سوم استاد دانشگاه میشود

    پسر چهارم معلم میشود

    هر چهار فرزند ازدواج میکنن و صاحبان فرزندانی میشوند . این خانواده در کنار هم خوشحال و خرم بودن تا یک روز فرزند هفتم حاج عیدی دچار بیماری سرطان میشود و رحمت خداوند میرود .
    فرزند دوم که می بیند پدر و مادر بی تابی می کنن و مرگ این دختر را نمی توانند هضم کنن میاد میگه چون در این خانه خاطره وجود دارد ، خانه را از پدر خریداری و تخریب میکند و شروع می‌کند به ساخت سازش .
    در طول ساخت ساز این ساختمان پسران بی نیاز حاج عیدی که دکتر _ استاد _ معلم بودند ، اینان شروع میکنن به حرف زدن زیر گوش هم دیگر که نگاه فرزند دوم خانه رو خرید پدر ماهم خانه رو فروخت پس حق ما چی میشه اینجا چرا وقتی فروخت کسی به ما پول نداد 🤔 👈🏻 یعنی کسانی که بی نیاز از لطف خود و برکت زندگی بودند ، باز چشم داشت داشتند به آن مقدار اندک یک کاسب کار . که با اینکه خودشان صاحب ساختمان ها در شهر خود و شهر دیگر بودند . خوب این داستان میگذرد تا اینکه حاج عیدی پا به سن می‌گذارد و توان خود را از دست میدهد . و مثل یک کودک خردسال ناتوان میشود و اختیار مدفوع و ادرار خودش را از دست میدهد و باید روزانه پوشک بشود . حاج عیدی ۴ سال گوشه گیر شد و در این ۴ سال فرزندان همگی پشت کردن به این پدر پیر فقط ۱ فرزند که کاسب کار بود در این ۴ سال از او نگهداری کرد . و روزانه مواظبت و شب بیداری ها شستشو ها بیمارستان رفتن ها تا اینکه در همین چندسال آخر عمر حاج عیدی دعوا هایی بین فرزندان شده بود را می‌دید . و هرچی بود را سند زد به نام فرزند دوم .
    حاج عیدی به رحمت خدا میرود در اوج فقر تنهایی با اینکه صاحب ۷ فرزند و چندین نوه و نتیجه بود فقط ۱ فرزند در کنارش بود در زمان فوت .
    فردای آن روز حاج عیدی رو به قصال خانه می برند برای شسته شو و پوشش کفن برای خاک سپاری .
    حاج عیدی با اینکه صاحب یک خانواده پر جمعیتی شده بود امام در قصال خانه فقط یک فرزند بود که پدر را شست و شو میداد و پوشانید کفن را برای فردا که مراسم خاک سپاری انجام شود .
    در مراسم خاک سپاری این پیرمرد ۶ فرزند آمدن هر کدام با فرزندانشان آمدن و در مراسم خاک سپاری این پیر مرد شروع کردن به بد و بیراه گفتن به ملک محمد و فرزندانش چنان آبرو ریزی شد که از جمعیتی که برای خاک سپاری اومده بود کم کم از میون جمعیت می رفتند و می‌گفتند جای ما برای مراسم پدر این فرزندان بی شخصیت نیست ، اینان که تحصیل کرده هستند شخصیت مراسم پدرخودشان را ندارند .
    در همان شب اول قبر حاج عیدی
    ۲ فرزند ارشد حاج عیدی مراسم جشن و پا کوبی گذاشتند و در دنیای مجازی به رخ ملک محمد کشیدن که ما خوشحال هستیم .
    خوب گذشت ۳ روزه این پیرمرد شد دعوا سر خاک شد
    چهلم درگذشت این پیرمرد شد و بعد از مراسم دعوا و حرکت به سمت خانه حاج عیدی که خزانه های طلا را خالی کنن و بردارند.
    که مجموع میشد از ظرف ها و قاشق چنگال های طلا
    کولر گازی ۲۴۰۰۰ از جنس بلور
    قالی هایی از جنس نخ ابریشم
    وووووو برداشتند و بردند .
    این داستان ادامه دارد تا اینکه بعد چند سال گذشت حاج عیدی ۵ فرزند درگیر میشوند با ملک محمد که بله از خانه پدری حق میخوایم از مغازه حق میخوایم . با اینکه تمام سند ها ۶ دنگ حاج عیدی زده بود به نام ملک محمد چرا چون دید وقتی گوش گیر شده فقط ملک محمد است که داره ازش نگهداری میکنه و پوشاک اش میکنه .
    در اینجا ملک محمد چون دید این دنیا ارزش نداره میاد میگه من حق شمارو میدم فکر نکنید من سو استفاده میکنم نه عزیزان من حق شمارو میدم .
    فرزند ارشد میگه اگه راست میگی بیا ثبتی‌ کن که حق مارو میدی ملک محمد هم میگه باش بفرما این هم ثبتی .
    فرزند ششم و فرزند اول مقداری که حقشان بود را گرفتند و کنار کشیدن ماند ۳ فرزند دیگر که این سه فرزند می‌گفتند که نه این مبلغ کم است ما بیشتر میخواهیم هرچی بیشتر بهتر تا اینکه این داستان به دادگاه کشیده میشود تا به امروز که ۱۷ / ۹ / ۱۳۹۹ است فرزند چهارم در دادگاه برای بار سوم بر روی برادر بزرگتر دست بلند می‌کند جلوی تمام مردم . فرزند دوم سکوت می‌کند . وکیل آن ۳ فرزند میاد میگه که بیا حق مغازه رو بفروش به این سه فرزند تو خودت رو بکش کنار . فرزند دوم هم میاد قبول میکنه میگه بریم ثبت اسناد . در ثبت اسناد فرزندان ملک محمد طبق تبصره های قانون کلماتی که نوشته شده بود را قبول نکردند چرا چون میخواستند ملک محمد سر قفلی مغازه را به دیگری بفروشد که اصلا هم چین اجازه ای ندارد و خلاف قانون بود وقتی دیدن انگار کلاه نمی رود بر سر فرزند دوم . فرزندچهارم شروع می‌کند به فوش دادن و زدن فرزند دوم . و باز کار به کلانتری کشیده شد و شکایت و پزشک قانونی و همکنون داستان اموال خزانه های حاج عیدی شوشتری ادامه دارد .

    1. درود بر شما
      اگرچه سئوالی مطرح نکردید اما اشتباه بزرگ فرزند دوم آن بود که اموالی که پدر با علم و آگاهی در زمان حیاتش به نامش کرده بود را به برادران داد.
      با این کار عملا پشت پا به اراده پدر زد و از طرفی برادرانی که حقی نداشتند حقدار و پر توقع کرد.
      حال و روز امروز هر کس به جز موارد استثنائی محصول انتخاب های گذشته اش هست.
      برقرار باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *