معاملات ممنوع قیم و ضمانت اجراء

http://onlinevekalat.com/?p=442

Share on facebook
Facebook
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
LinkedIn
Share on telegram
Telegram
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
Share on print
Print

معاملاتی که انجام آن ها برای قیم ممنوع اعلام شده و یا نیازمند تایید دادستان است ،دو دسته هستند.

   دسته اول معامله قیم با خود

این نوع معاملات ، جزء معاملاتی است که قیم اجازه ندارد انجام بدهد.

  اصولا معامله با خود در قواعد حقوقی پذیرفته شده است . مثلا کسی که مالی را به وکالت از دیگری دراختیار دارد اجازه دارد آن مال را برای خود بخرد تنها شرط چنین معاملاتی رعایت انصاف و مصلحت موکل است.با این وجود قانون از جانب احتیاط به موضوع نگاه کرده و استثنائا قیم را از انجام معاملاتی که نتیجه آن نقل و انتقال مالی بین قیم و محجور باشد را منع نموده است.

  از این رو است که در ماده 1240 قانون مدنی بیان گردیده:”قیم نمی تواند به سمت قیمومت از طرف مولی علیه(کسی که تحت سرپرستی اوست)با خود معامله کند،اعم از اینکه مال مولی علیه را به خود منتقل کند یا مال خود را به او انتقال دهد”.علاوه بر ممنوعیت معاملاتی که نتیجه آن نقل و انتقال اموال محجور و قیم با هم است چون وظیفه اصلی قیم حفظ و نگهداری اموال محجور است وی اجازه ندارد از طرف محجور مال وی را به دیگری هبه کند یا ببخشد.چون این کار به ضرر محجور است.

  دسته دوم معاملاتی است که به اجازه دادستانی احتیاج دارند.

  در ماده 1241 قانون مدنی آمده است که :”قیم نمی تواند اموال غیرمنقول(اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر بدون ورود خسارت به خود شی و یا محل آن ممکن نباشد مانند زمین یا ساختمان)مولی علیه(محجور یا کسی که تحت سرپرستی اوست) را بفروشد و یا به رهن بگذارد یا معامله کند که در نتیجه آن خود مدیون مولی علیه شود مگر با لحاظ غبطه(مصلحت)مولی علیه و تصویب دادستان…”

 بنابراین قیم معاملات زیر را تنها به شرط تصویب دادستان می تواند انجام دهد:

-فروش اموال غیر منقول

چون این اموال در جامعه ما نقش زیادی در زندگی فردی و اجتماعی دارد و پشتوانه مهمی به حساب می آیند فروش آن ها موکول به اجازه و تصویب دادستانی شده است.

-رهن اموال غیر منقول

  گرو گذاشتن اموال غیر منقول محجور خطرناک و ریسک محسوب می گردد و بدون اجازه دادستان، قیم اجازه چنین کاری را ندارد.به عنوان مثال قیم اجازه ندارد سند خانه یا زمین محجور را به عنوان وثیقه در دادگاه برای آزادی متهمی گرو بگذارد.چون خطر متواری شدن متهم پس از آزادی و مصادره شدن ملک محجور وجود دارد.یا اینکه سند ملک محجور را در قبال گرفتن وام در رهن بانک بگذارد.چون احتمال نپرداختن تسهیلات دریافتی و در نهایت ضبط سند و ملک محجور وجود دارد.

-معاملاتی که طی آن قیم به محجور بدهکار گردد

مانند اینکه شخصی به محجور بدهکار باشد و قیم خواسته باشد ضامن آن شخص بدهکار در برابر مولی علیه شود.در چنین حالتی این خطر می رود شخص مدیون به تعهدات خود در برابر محجور عمل نکند و قیم باید پاسخگو باشد و از آن جاییکه قیم مسول اداره اموال و دارایی های محجور است سوء استفاده نماید.

-قرض یا وام گرفتن

قیم تنها در صورت نیاز و ضرورت و آن هم بعد از تصویب دادستان اجازه دارد برای محجور وام بگیرد.

-مصالحه و دادن رضایت

  همانطور که در ماده 1242 قانون مدنی ذکر شده است ” قیم نمی تواند دعاوی مربوط به مولی علیه یا محجور را به صلح خاتمه دهد مگر با تصویب مدعی العموم”.بنابراین اگر در پرونده ای محجور در مقام شاکی یا خواهان قرار دارد قیم نمی تواند بدون اجازه دادستانی در پرونده رضایت دهد.

  ضمانت اجراهایی که قانون در تخلف از این وظایف در نظر گرفته دو نوع هستند.عده ای از این ضمانت ها بار یا جنبه مالی برای قیم در پی دارد و برخی جنبه کیفری.

  ضمانت اجراهای مدنی ناشی از تخلفات قیم شامل عزل شدن از سمتی که دارد و دیگر به او اجازه دخل و تصرف در اموال و دارایی های محجور داده نخواهد شد و قیم دیگری برای محجورتعیین خواهد شد.برخی دیگر از این ضمانت های اجرایی به خود معاملات قیم که به نمایندگی از طرف محجور انجام داده بر می گردد.مثلا اگر از معاملات ممنوعه انجام داده باشد آن معامله باطل خواهد شد مانند بخشیدن مال محجور به دیگری و یا مال محجور را برای خودش خریده باشد.که این معاملات باطل می باشند.برخی دیگر از معاملات که نیاز به اجازه دادستانی داشته ولی قیم به این وظیفه خود عمل نکرده باشد اگر دادستانی تایید نکند معامله باطل خواهد شد مانند فروش زمین یا خانه محجور بدون اجازه دادستان.

پاره ای دیگر از ضمانت اجرای تخلفات قیم برای قیم بار مالی دارد.بعبارت دیگر چناچه از تخلفات قیم خسارتی به محجور وارد شود وی مکلف به جبران این خسارت هاست.

این خسارات هم ممکن دو نوع باشند.

خساراتی که مستقیما متوجه محجور می شوند و به محجور وارد می شوند مانند قیمی که در حفظ و نگهداری اموال محجور مرتکب تقصیر و کوتاهی شده باشد که باید از عهده جبران آن ها برآید.

  از این رو در ماده 1238 قانون مدنی آمده”قیمی که تقصیر در حفظ مال مولی علیه بنماید مسؤل ضرر و خساراتی است که از نقصان یا تلف آن مال حاصل شده اگرچه نقصان یا تلف مستند به تفریط  یا تعدی قیم نباشد.به زبان ساده چون اموال محجور در دست قیم امانت است تا زمانی که قیم شرط امانت را رعایت کرده باشد حتی چنانچه اموال از بین بروند مسؤلیتی متوجه قیم نیست ولی اگر قیم در انجام وظایف خود کوتاهی کرده باشد یا از حدود اختیارات قانونی خود تجاوز کند مسؤل هر کسر و نقصان و یا تلف شدن اموال محجور است ولو اینکه خودش عامل ورود خسارت نباشد.مانند اینکه خانه محجور نیاز به تعمیرات اساسی داشته باشد ولی قیم هیچ اقدامی نکرده باشد و بابت این تعلل و کوتاهی مثلا خانه خراب شود در این صورت باید با هزینه شخصی خود خانه را بازسازی و تعمیر کند و یا اینکه ملک مسکونی محجور را برای استفاده تجاری در اختیار دیگری گذارد و به علت این کار خرابی به ملک وارد شود.

نوع دوم از خساراتی که ممکن از سوی قیم وارد شود خساراتی است که به دیگران وارد می گردد.

  با صدور حکم ابطال عملا خریدار یا خریداران متضرر می شوند.دراین جا نه تنها قیم بایستی از عهده خسارات خریداران برآیند بلکه قیم مسولیت کیفری دارد و به موجب قانون قابل تعقیب کیفری است. در واقع این همان ضمانت کیفری معامله باطل قیم است.

  وقتی از طریق دادگاه برای محجور قیم تعیین می گردد در انتهای رای صراحتا درج می گردد که قیم باید در انجام معاملات نسبت به اموال غیرمنقول محجور دادستانی و اداره امور سرپرستی را باخبر و معامله را به تایید نماینده دادستانی یا همان دادیار مسول پرونده محجور برساند و الا اجازه چنین معامله ای نحواهد داشت.

از طرفی پس از تعیین قیم تمام وظایف او از سوی اداره سرپرستی ابلاغ می گردد.از آن جاییکه قیم در نگهداری و مراقبت از اموال شخص تحت سرپرستی خود، حکم امین را دارد و مکلف است تمام قوانین مربوط به امور محجورین را رعایت کند، در صورتیکه از تخلف وی خسارتی به محجور یا هر شخص دیگری وارد شود باید پاسخگو باشد.

امانت مهمترین وصف وشرطی است که قیم باید داشته باشد و اگر در نگهداری اموال محجور مرتکب خیانت شود به جرم خیانت در امانت تحت تعقیب و مجازات خواهد شد.

Share on facebook
Facebook
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
LinkedIn
Share on telegram
Telegram
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
Share on print
Print

سوالات حقوقی خود را از ما بپرسید

۸۵ پاسخ

  1. اگر قیم بدون داشتن سو نیت به یکی از وراث محجور در دادن وام موافقت نماید .واین موضوع را به دادستان اطلاع نده .چرا خیانت در امانت محسوب میشود .هر چند جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست ولی قیم بدون اطلاع از این موضوع و اطمینان از اینکه گیرنده وام در سر رسید های معین وام را بدون کمی و کاستی بپردازد .هم چنین سایر وراث به این موضوع رضایت داشته باشند. لطفا محبت فرمایید جواب بنده را بدهید .بنده کارآموز وکالت بودم .ولی اکنون مدیر عامل شرکتی میباشم با تشکر از برنامه های خوب شما

    1. سلام بر همکار گرامی واقف هستید در اغلب جرایم احراز و وجود عنصر معنوی جرم شرط جرم بودن و مجازات مجرم است اگرچه در برخی از جرائم این عنصر فرض است مثل جعل سند علی ایحال شرایط خاص محجور و ضرورت حمایت قانونی از اموال وی و جلوگیری از تعرض قیم نسبت به اموال ایشان اقتضاء دارد در عمل محاکم این فرض و وجود عنصر معنوی را لحاظ کنند اما این فرض فراگیر نیست چرا که در موضوعات کیفری علم قاضی نقش کلیدی و حیاتی دارد بنابراین چنانچه قیم بتواند اسناد و مدارک و دلایلی بر تمکن مالی گیرنده وام و تعهدات ایشان برای بازپرداخت تسهیلات دریافتی را ارائه نماید( ولو یک اشتشهادیه ) و اثبات کند که این موضوع مخفیانه و پنهانی نبوده بلکه در راستای منفعت مالی یا روحی و معنوی مانند جلب حمایت عاطفی گیرنده تسهیلات از محجور بوده صدور حکم خیانت در امانت قیم تا حدود زیادی منتفی خواهد شد در ضمن چنانچه رایی در این خصوص صادر شده ارایه نمایید تا استدلال دادگاه را بررسی و نتیجه درستی یا اشتباه بودن آن را تشریح نماییم

  2. باسلام
    ایا قیم می تواند با اجازه دادستان ملکی که بنام محجور تحت قیومیت خود است را با هزینه خود بسازد و طبق عرف منطقه پس از تکمیل ۵۰ درصد ساختمان ساخته شده بنام قیم گردد

  3. سلام بنده میخواهم قیم پدرم باشم.اون مریض هستش واز نظر عقلی مشکل داره ک بعضی ها سوءاستفاده میکنند واز او نوشته ب نفع خودشان میگیرند.باید چ کار کنم

    1. درود بر شما اولا دعا می کنم پدرتان سلامتی کاملشون رو بدست بیارند ثانیا -کاری که باید انجام بدید مراجعه به دادگاه حقوقی _ اداره امور سرپرستی اگر ساکن تهران هستید به دادسرای امور سرپرستی واقع در خ سئول تقاطع یاسمی، یا از طریق دفاتر خدمات قضایی دادخواست صدور حکم حجر پدر به دلیل سفاهت بدید منتها باید برای این ادعا دلیل ارائه نمایید مثل سوابق بیماری مانند آلزایمر و … پرونده تشکیل می شود پدر به پزشکی قانونی معرفی خواهد شد اگر پزشکی قانونی ادعای شما را بپذیرد دادگاه حکم حجر وی را صادرخواهد کرد معمولا در صدور این گواهی شروع زمان حجر قید می گردد که اگر خواسته باشید معاملات پدر در گذشته که از وی سوء استفاده شده را باطل کنید می توانید از دادگاه و پزشکی قانونی با دلایلی که ارائه می دهید بخواهید زمان شروع حجر را از گدشته اعلام نمایند

  4. با سلام
    پدر بنده حقوق بازنشستگی تامین اجتماعی میگیرند و محجور هستن و مادر قیم ایشان بنده کارمند قراردادیم و میخوام وام بگیرم برای وامم گواهی کسر از حقوق میخوان آیا مادرم میتونن گواهی کسر از حقوقو دریافت کنن ؟
    اگر بله با چه استدلالی میشه اداره تامین اجتماعیو مجاب کرد چون میگن حتما باید پدرم حضور داشته باشن که اصلا امکانش نیست

    1. درود بر شما
      صدور گواهی کسر از حقوق به درخواست صاحب حساب که قرار ضامن شود از اداره مربوطه صورت می گیرد چون صاحب حساب پدر محجور شما است و قانونا اجازه طرح چنین درخواستی را ندارد و اساسا نمی تواند ضامن کسی شود تبعا مادر شما که قیم ایشان هستند نیز چنین اجازه ای ندارند که برخلاف مصلحت محجوز ضمانت از گیرنده وام نمایند چون یک فرض وجود دارد که ممکن است گیرنده وام نتواند اقساط وام دریافتی را تسویه و پرداخت کند آن وقت باید از حقوق محجور برداشت کرد که این کار خلاف مصلحت محجور است

      1. در واقع این نوعی از حمایت های قانونی از اشخاص محجور است تا با تصمیمات اشخاص ثالث حتی قیم و دادستان نیز نتوان امور معیشتی ایشان را به مخاطره انداخت

  5. سلام و درود.سوال بنده این هستش ک قیم میتونه از طرف مولی علیه ش درخواست اقامه دعوا کنه؟امین چطور؟و اینکه اگر بخواهند از طرف غایب یا محجور اقامه دعوا کنن باید وکیل دادگستری باشند؟اگر بلی با چ شرایطی اگر خیر سوال دیگ ای ک مطرح میش اینه ک باید وکیل بگیرند؟
    ممنون میشم اگ جوابم رو بدید.🌹🌹

    1. درود بر شما
      قیم می تواند نه امین نیازی نیست که وکیل بگیرند چون این سمت رو قانون به قیم داده تا بتواند از حقوق محجور دفاع کنه

  6. سلام خسته نباشید
    آیا قیم حق فروش اموال غیرمنقول محجور را دارد؟
    و درصورتیکه از سن تکلیف محجور گذشته باشدوخودش خبر نداشته ک قیم مال او را فروخته!

    1. درود بر شما بدون تایید دادستان محل خیر اگر منظورتون این هست که محجور بعدا خودش فروخته باشد با فرض عدم اطلاع از معامله قیم مرتکب جرمی نشده بلکه صرفا معامله دوم باطل خواهد شد البته همانطور که گفته شد به شرط تایید دادستان

  7. با سلام.آیا قیم میتواند با پول محجور خانه بخرد وبعد از گذشت پنج سال همان پول رو مجدد به حساب محجور واریز کند و خانه رو به نام خود کند؟

  8. با سلام و ادب
    خدا قوت
    نحوه خرج‌کرد حاصل از فروش اموال غیر منقول محجور با اجازه دادستان چگونه است؟ آیا پول راسا در اختیار قیم قرار می‌گیرد؟

    1. درود بر شما
      به طور کلی اداره امور مالی محجور با قیم است تنها معاملات اموال غیر منقول مثل خانه باید با اجازه دادستانی باشد والا بقیه امور از صفر تا صد از جمله اداره وجوه حاصل از فروش اموال غیر منقول با قیم است که از دو حال خارج نیست یا در بانک و در سپرده بلند مدت سرمایه گذاری می شود و یا تبدیل به اموال سرمایه ای خواهد شد

  9. با سلام
    چگونه میتوان متوجه شد ملکی را که قیم بفروش رسانده اجازه دادستان را دارد و یا خیر
    و اگر اجازه نداشته است چگونه میتوان آنرا برگرداند
    ممنون

    1. درود بر شما
      به اداره امور سرپرستی شهر محل اقامتگاه محجور ( دادگاه صادر کننده حکم قیمومیت)مراجعه کنید و پس از اطلاع از مشخصات دادیار مسئول پرونده محجور ، از ایشان پرس و جو کنید که آیا ملک محجور با اطلاع دادستانی بوده یا خیر.
      چون هر گونه نقل و انتقال اموال غیرمنقول محجور منوط به اذن دادستانی است تقریبا در اکثر موارد قیم در زمان فروش هیچ آگاهی از محجور بودن فروشنده به خریدار نمی دهد مخصوصا در زمان انتقال قطعی سند چون اگر سردفتر متوجه محجور بودن فروشنده شود بدون شک مجوز و اذن دادستانی را مطالبه خواهد کرد مگر اینکه با قیم تبانی کرده باشد.
      در هر حال اگر انتقال اموال غیر منقول محجور با قید نام محجور به عنوان فروشنده صورت گرفته باشد و هیچ اشاره ای به قیمومیت نشده باشد ذینفع می تواند درخواست ابطال معامله را از طریق دادگاه حقوقی بخواهد. دلیل این امر هم آن است که برابر قانون طرفین یک قرارداد باید دارای عقل و اراده سالم باشند و چون محجور از این صفت محروم است قانون گذار دز مقام حمایت از محجور فروش اموال وی را از طریق سرپرست قانونی مجاز دانسته است و الا معامله باطل خواهد بود.

  10. با سلام برادر بنده ۱۵ ساله که مبتلا به بیماری جنون دوقطبی میباشد و طی این سالها همسر و اکنون فرزندانش نیز به هیچ عنوان اجازه دیدن و رفت و آمد برادر بیمارم را به خانواده بخصوص مادرم نمیدهند و حتی تلفنی هم اجازه صحبت کردن با ما را نداره و حال خوبی هم نداره از طرفی زن و بچه های او از این موقعیت سوءاستفاده کرده و بجای اعلام محجوریت ایشان عمداً اقدام به نقل و انتقال تمام دارایی و اموال برادرم بنام خود کرده اند که ما چند ماه پیش به دادگاه مراجعه و مراتب را به شعبه سرپرستی و امور محجورین اعلام و گزارش داده و سپس به پزشکی قانونی معرفی و در نهایت حکم حجر صادر شده و بنده نیز تقاضای قیم شدن را دادم و اکنون باید تا ۲۰ روز صبر کنم که زمان تجدیدنظر خواهی بگذرد که اگر اعتراضی نباشد حکم قطعی صادر شود و اکنون سوال بنده اینکه آیا با این تفاسیر همسر و فرزندان برادرم که با کتمان و انتقال اموال حق اعتراض به حکم حجر دارند و رسیدگی میشود و دیگر اینکه مادرم ۷۵ سال سن دارد آیا میتوانم از ایشان وکالت بگیرم و تقاضای قیم شدن مادرم را به دادگاه بجای خودم بدهم یا باید حضوراً اقدام کند و بلحاظ کهولت سن منعی ندارد ؟

    1. درود بر شما
      اولا-از تاریخی که زمان شروع حجر ایشان اعلام شده کلیه معاملات صورت گرفته بعد از آن تاریخ باطل خواهد بود.
      ثانیا-قیم باید توان روحی و جسمی لازم برای اداره امورات محجور را داشته باشد اگر قرار باشد شما از طرف یا به وکالت از طرف مادر برید ممکن است با قیمومیت مادر به بهانه عجز و ناتوانی ایشان موافقت نشود. بنابراین خود شما هم می توانید درخواست قیمومیت کنید و اگر بتوانید عدم صلاحیت همسر و فرزندان برادرتان برای قیمومیت را ثابت کنید دادگاه می تواند شما را قیم اعلام کند.

  11. درود بر شما
    قیمی که بدون اجازه دادستان اموال غیر منقوله محجور را فروخته و وراث بعد از دو سال از این اموال طبق شکایتی که خریدار در مورد الزام به سند ملک از وراث داشته را چگونه باید در دادگاه محکوم کرد ظمنا قیم میشنهاد رشوه و گرفتن وکالت تام الختیار از وراث را داشته خواهشا راهنمایی کنید🙏 ممنون از راهنماییهای
    خوبتون

  12. با سلام ،
    پدر بنده مهجور هستش و برای قیم تعیین کردن دادستان نامه داده که از اموال پدر بنده باید امار گرفته بشه ، حالا بنده سوالام اینجاست که پدر بنده حقوق بازنشستگی میگیره و کارت بانکیش دست مادرم هست ، اگر برادرم قیم بشه میتون این حساب بانکی‌ رو از مادرم به زور بگیره ؟
    ممنون میشم راهنمایی کنید.

  13. سلام وقت بخیر حدود ۳۵ سال پیش پدر بنده سرقفلی مغازه ای رو خریداری کردن هر سال هم اجاره سالیانه ملک پرداخت می کرد بعدن متوجه شدن ملک برای برادرش بود که قبل انقلاب فوت شده و با زن برادرش که دو فرزند کودک داشت ازدواج کرد حالا بعد گذشت این سالها که فرزندان هم به سن قانونی رسیده بودن شکایت نکرد وفتی عمو شون که ناپدریشون هم بود پارسال فوت می کنن بعد ۴ و۵ ماه از پدر من بخاطر تصرف ملک و با این استدلال که عموشون حق فروش سرقفلی رو نداشته از پدرم شکایت کردن می خواستم بپرسم چاره کار کجاست ؟ در ضمن اواخر دهه ۶۰ به سن قانونی رسیده بودن فرزندانش

    1. درود بر شما
      عموما در واگذاری اماکن استیجاری دارای سرقفلی باید رضایت موجر اخذ گردد مگر اینکه در اجاره نامه حق واگذاری داده شده باشد.اذن در واگذاری هم به دو صورت ممکن است محقق شود رضایت یا اذن صریح و رضایت ضمنی.دریافت اجاره سالیانه مغازه دلیل بر رضایت ضمنی محسوب می شود و با گذشت حدود سه دهه از زمان واگذاری و نیز بیش از ۲۰ سال از زمان رشد و به سن قانونی رسیدن فرزندان یا مدعیان فعلی ادعای ایشان مسموع نخواهد بود.

      1. سلام من ۴ساله بودم ک بابام تو سال ۷۹فوت کرده و پدر بزرگم ک قیم من بود خانه بابام و دیه ک حدودا ۷میلیون تومان بود رو تحت سرپرستی قرار داد..و الان متوجه شدم ک پدر بزرگم خونه را ب عموم ب عنوان دست نویس و امضای نموم بچهاش ب اون فروخته و عموم میگه من ۸میلیون اون سال ب بابام دادم و اون خونه رو گرفتم ..و الان پدر بزرگم مرده و ارثشم تقصیم شده ولی مادر بزرگم زنده اس…میخاستم بدونم من اینهگ خونه ک سهم من هست رو از مادر بزرگم باید شکایت کنم یا از عموم و اینک آیا دیه بابام ک ۷میلیون بوده ب نرخ روز حساب میشه یا نه همون ۷,میلیون اوم سال رو بهم میدن

        1. درود بر شما
          هر چند به دلیل اشتباه تایپی پرسش تون کمی نامفهوم
          اگر در انتقال خانه پدری به عمو توسط پدر بزرگ مصلحت شما در آن زمان به عنوان صغیر رعایت نشده می توانید دادخواست ابطال معامله خانه را علیه عمو یا کسی که به نامش شده مطرح کنید دادگاه بررسی می کند و ممکن است به نفع شما حکم دهد و خانه به شما بر خواهد گشت.
          در مورد دیه دریافتی که روشن نکردید برای چه به بوده(مگر اینکه در فوت پدر کسی مقصر بوده و دیه داده اند) باز اگر ثابت کنید که سهم الارث شما خرج شما نشده یا به حساب شما منظور نشده با توجه به فوت پدر بزرگتان می توانید علیه تمام وراث پدربزرگ دادخواست مطالبه سهم الارث تان از دیه را به نرخ روز بخواهید.

  14. باسلام
    مادر بنده که قیم من بودن یک توافق نامه عادی بابرادر ناتنیم امضا میکنه وحق ارث بنده رو با برادرام مصاحه میکنه
    ومیدونم اجازه دادستانی رو هم نداشته الان باید برای ابطالش چیکار کنم
    الان حق ارثمو میتونم تصرف کنم ؟برادر ناتنیم میتونه شکایت کنه ؟حق بامنه یاباید از طریق دادگاه اقدام کنم
    باتشکر

    1. درود بر شما
      شما دو راه پیش رو دارید
      راه نخست – مبادرت به طرح دادخواست ابطال توافق نامه عادی یاد شده به طرفیت برادر ناتنی خود کنید سپس با صدور حکم ابطال توافق نامه در سهم خود تصرف کنید.
      راه دوم – بدون طرح دادخواست فوق راسا مبادرت به تصرف در سهام خود کنید متعاقبا اگر برادر یاد شده علیه شما در دادگاه طرح دعوی رقع تصرف یا دعوی خلع ید نمود از خودتان با این استدلال که توافق نامه ادعایی بدون اذن دادستانی و بدون لحاظ منفعت و صرفه شما صورت گرفته دفاع کنید که برای چنین دفاعی باید دادخواست تقابل بدهید. و اما یک توصیه اگر واقعا در زمان واگذاری سهم الارث شما کلیه جوانب و مصالح شما لحاظ شده و به نرخ روز واگذاری صورت گرفته و وجه آن نیز به موقع پرداخت شده از نظر اخلاقی درست نیست به قول معروف دبه کنید چون تبعات منفی در روابط خانوادگی ایجاد خواهد کرد. باز صلاح مملکت خویش خسروان دانند برقرار باشید.

  15. با سلام اینکه میگن :تقسیم نامه عادی درصورتی معتبراست که موردقبول تمام وراث باشد ودراینصورت درصورت ابرازدردادگاه به آن ترتیب اثرداده میشود صحت دارد؟
    ماده وقانون هم دارده؟
    باتشکر

  16. با سلام. پدر من قیم عمویم هست عمو از بچگی مشکل مغزی داشته و مجنون بوده بعد از فوت پدر بزرگ از سال ۶۵تاکنون قیم هستند و سهم ارث پدری طبق ترکهنامه در پرونده اش است پدرم هر چند سال درخواست نفقه ایشان میکردند و کارشناس دادگستری ارزش ملک و نفقه را براورد می کردند و به جای هزینه های که کرده بودند مثلا زمین یا باغ که ارث عمو بوده را خودش مستقیما خریداری کرده اند و برگه ان را به سرپرستی تحویل میدا ند و روی پرونده محجور هست حتی قیمت کارشناسی نفقه از قیمت کارشناسی ملک ها بیشتر بوده که پدر صرف نظر میکردن حالا برای ما سوال هست بعد از فوت عمو یا پدرم اگر عمه ها درخاست ارث محجور بکنن به انها ارث میرسد یا نه

    1. درود بر شما
      طبق قانون هرگونه نقل و انتقال اموال غیر منقول محجور باید با تایید و اجازه دادستانی باشد که این اجازه از طریق ارجاع موضوع واگذاری سهم الارث به کارشناسی متعاقب درخواست متقاضی توسط دادستانی انجام می گردد.آنچه از سئوال شما برداشت می کنم این پروسه طی نشده بنابراین با فرض انتقال قطعی سهام محجور به قیم یا انتقال عادی هر یک از وراث عموی محجور شما می توانند مدعی شوند منتها با توجه به گزارش مکتوب اقدامات قیم نسبت به اموال محجور در پرونده و رعایت مصلحت و غبطه محجور تصمیم گیری با دادستانی خواهد بود با این توضیح که دادستانی(با لحاظ جمیع شرایط) اختیار تنفیذ یا رد اقدامات قیم در انتقال اموال محجور به قیم را خواهد داشت.

  17. سلام بنده قیم و تنها وارث عموی محجورم هستم.در ضمن من یک ملک کلنگی با عمویم شریک هستم.که درخواست مشارکت در ساخت یک سازنده را به اداره سرپرستی ابلاغ کردم.ولی اداره سرپرستی شرایطی را گذاشت که هیچ سازنده‌ای قبول نمیکند.الان من به سهم الارث خود که نیمی از آن ملک است احتیاج دارم. لطفا راهنمایی بفرمایید.چگونه دادخواست خود را تنظیم نمایم تا اداره‌ سرپرستی شرایط دشواری جلوی پایم قرار ندهد.ممنونم

    1. درود بر شما
      اگر قصد فروش و برداشت سهام خود را دارید دادخواستی به خواسته صدور دستور فروش به طرفیت محجور و اداره سرپرستی مطرح کنید بعد از اینکه دستور فروش صادر شد دو حالت دارد یا قادر به خرید سهام عموی خود می شوید و یا نه در این صورت تکلیف شما در هر حال روشن خواهد شد.

  18. اگر قیم در مال مشاع وراث از طرف محجور تقسیم نامه امضاء کند وغبطه محجور رعایت نشود
    ۱.آیا تقسیم نامه توسط امور حسبی باطل میشود ؟
    ۲.اگر باطل شود تکلیف جبران ضرر وزیان حاصله به عهده کیست؟

    1. درود بر شما
      در احکام قیم نامه که از سوی اداره سرپرستی دادگاه صادر می شود صراحتا به قیم متذکر شده که در خصوص نقل و انتقال اموال غیر منقول محجور موافقت دادستانی اخذ گردد.تقسیم مال مشاع هم نوعی انتقال محسوب می گردد بنابراین در صورت عدم رعایت تشریفات یاد شده هر شخصی می تواند مراتب را به اطلاع دادستانی رسانده یا قیم و یا هر ذینفعی تقاضای ابطال تقسیم نامه را از دادگاه حقوقی بخواهد.با ابطال تقسیم نامه زیان حاصله متوجه کلیه کسانی است که از وجود محجور اطلاع داشته و به خریدار اطلاع نداده اند و اگر زیان دیده خود از جمع وراث باشد بنا به قاعده اقدام حق مطالبه خسارات نخواهد داشت.

  19. باسلام
    ورثه ای ترکه رو از طریق تقسیم نامه عادی بین خودشان و بدون دخالت وتایید دادگاه تقسیم کنند، ویکی از وراث بخواهد سهم خودرا بفروشد بایدبرای فروش سهم خود امضای تمام وراث را،هنگام فروختن سهم خود و نوشتن مبایعه‌نامه را بگیرد ؟ امضای وراث در مبایع نامه اجباریست؟ با تشکر

    1. درود بر شما
      خیر
      اما یک خریدار مطلع و دور اندیش نباید بدون دریافت امضاء سایر وراث و روئیت گواهی انحصار وراثت و به صرف تقسیم نامه عادی چنین خریدی کند.

  20. با سلام
    در تقسیم ترکه پدری یکی از وراث محجور بوده قیم در دفتر خانه تقسیم نامه را از طرف محجور امضاء کرده توضیح اینکه از لحاظ دفترخانه منع قانونی نداشته وبه هر کدام از ورثه نسبت به سهمشان سند مالکیت صادرشده وبنده که غریبه هستم ملک رو خریدم الا سهم محجور که قبل از خرید کارشناس از طرف سرپرستی اومد قیمت گذاشت که حتی مبلغ کارشناسی رو بنده پرداخت کردم الان سرپرستی داره بازی در میاره که سهم محجور بیشتره تقسیم نامه مشکل داره تکلیف من در این خصوص چیه؟
    ممنون میشم یه راهی جلوی پای من بذارید سپاس

    1. درود بر شما
      با این اوصاف چاره ای جز طرح دادخواست الزام به تنظیم سند به طرفیت فروشندگان ندارید و از آنجائیکه فروشندگان با شما مشکلی ندارند حکم به نفع شما صادر خواهد شد مگر اینکه اداره امور سرپرستی ادعایئ داشته باشد و به عنوان وارد ثالث یا معترض ثالث بخواهد ادعای خود را ثابت کند که با توجه به کارشناسی صورت گرفته نتیجه ای نخواهد گرفت برای پیشگیری از اطاله دادرسی ترجیحا علاوه بر فروشندگان ،محجور ، قیم و اداره امور سرپرستی را طرف دعوی قرار دهید
      تاکید می کنم اگر سهم محجور را هم خریدید حتما دادستانی و قیم و محجور را هم به عنوان خوانده ذکر کنید

  21. سلام ممنون از راهنماییتون
    قیم وبقیه وراث تقسیم نامه رو امضاء کردن که سهم محجور را کمتر قید کردن و بنده همه سهم رو خریدم واومدن سند به نامم زدن فقط سهم محجوب مونده که در اصل سرپرستی اول دستور فروش داده بود که عرض کردم حتی هزینه کارشناس را من پرداخت کردم و قیم هم متعهد شد که همکاری کند که متاسفانه این کار رو نکرد مشکل بنده الان فقط سهم محجوره
    سرپرستی میگه سهمش طبق انحصار وراثت بیشتر میشه غبطه رعایت نشده باید تقسم نامه ابطال شود
    وقتی تشریفات قانونی طی شده وحتی برای محجوره سند صادر شده میتونن تقسیم نامه رو ابطال کنن ؟
    برای منه خریدارفرقی نداشت اون مبلغی که پرداخت کردم چه تو جیب وراث میرفت یا محجور
    دادخواست الزام به سند دادم که دادگاه رد کرد بدلیل اینکه گفت سهم محجور با اجازه سرپرستی باید فروخته شود
    عنایت به متن کنید ممنون میشم واقعا شدن دایه مهربانتر از مادر
    حتی من مشکلی ندارم که به روز کارشناسی بشه فقط بابت ابطال تقسیم نامه نگرانم کارم طول بکشه
    سپاس از وقتی که میگذارین
    منم گفتم به من ارتباطی نداره تقسیم نامه رو قیم امضاء کرده

  22. سلام ایا با استشهاد محلی میتوان زمینی رو که سند ثبتی نداره و فقط یک تقسیم نامه داره رو از متصرف پس گرفت. البته این زمین بصورت مبایع نامه دستی به بنده فروخته شده اما متصرف به دروغ ادای انکار و تردید کرده

    1. درود بر شما
      در اراضی که فاقد سند رسمی هستند مدعی مالکیت باید دادخواست اثبات مالکیت و خلع ید متصرف را به استناد استشهادیه و در صورت لزوم معرفی شهود به دادگاه تقدیم دادگاه بکند و در صورت اثبات موفق خواهید شد

  23. باسلام بنده قبلا سوالی از شما پرسیده بودم با این موضوع که:مادر بنده که قیم من بودن یک توافق نامه عادی بابرادر ناتنیم امضا میکنه وحق ارث بنده رو با برادرام مصالحه میکنه
    واجازه دادستانی رو هم نداشته الان باید برای ابطالش چیکار کنم؟
    وشما دوتا راه حل پیشنهاد کردیداول دادخواست ابطال توافق و دومی راه تصرف زمین میخواستم بدونم دوتا راه حل رو میتونم باهم انجام بدم

  24. باسلام و احترام
    بنده شش خواهر دارم که یکی از خواهرانم محجور می باشد و ماردمان هم قیم قهری خواهر محجورم می باشد زمانی که پدرمان فوت کرد با نوشتن دست خط مادرم و همه وارثین ملکی را به بنده با رضایت واگذار کردند بابت هزینه های کفن و دفن و غیره و بنده همین ملک را با امضای همه وارثین در بنگاه املاک فروختم حالا بعد دوسال متوجه شدم باید از دادستانی اجازه می گرفتیم.
    الان تکلیف چیست؟ خواهشا سوال بنده را جواب بدهید .

    1. درود بر شما
      اگر در حال حاضر بابت انتقال قطعی ملک به نام خریدار مشکل دارید و نیازمند تجویز و تایید نماینده دادستان هستید به دادسرای امور سرپرستی مراجعه و درخواست تنفیذ معامله انجام شده با سایر وراث نسبت به سهام محجور را بکنید در این صورت اگر سهام محجور از ملک فروخته شده با لحاظ قیمت زمان معامله که پس از کارشناسی احتمالی محفوظ شده باشد تایید خواهد شد.
      و با فرض رعایت مصلحت محجور و حفظ حقوق ایشان دادستانی همراهی نکرد و معامله را نسبت به سهام محجور تنفیذ نکرد چاره ای جز طرح دادخواست الزام به تجویز معامله به طرفیت دادستانی ندارید.

  25. با تشکر از پاسخ شما
    ملک فروخته شده قولنامه ای بوده و دوسال پیش تحویل خریدار شده ملکی را که من و خواهرانم و مادرمم که قیم خواهر محجورم می باشد فروخته شده اداره سرپرستی کارشناس فرستادند و خواستار سهم خواهر محجورم با قیمت روز می باشد. مسئولیت این سهم فقط با مادرم (قیم) می باشد یا با کل وارثین می باشد ؟

  26. با سلام و احترام ، یک خانواده هفت نفری، که یکی از ورثه محجور و قیم مادرش میباشد اگر ملک قولنامه ای و بدون سند را بخاطر مخارج کفن و دفن و غیره پدرشان بفروشند اگر با اداره سرپرستی به مشکل بخورند و اداره سرپستی خواهان سهم محجور باشد این مسئولیت با قیم است یا با تمام وارثین می باشد؟؟ پول که هزینه کفن و دفن و غیره شده چه می شود؟؟ با تشکر

  27. با سلام چگونه میتونم تبانی رو اثبات کنم که بین یکی از فرزندان وقیم فرزندان در رابطه با تقسیم ترکه صورت گرفته شرایط اثبات چی هست
    ممنون

  28. سلام وقت بخیر ببخشید تقسیم نامه ای وراث تنظیم می کنند جز عقود لازم هست یا خیر؟ و اینکه در ارا وحدت رویه گفته شده که : تقسیم نامه ماترک متوفی جزءعقودلازم نیست. صحیح است؟

    1. درود بر شما
      اگرچه تقسیم نامه جزء عقود لازم نیست اما مثل هر عقدی بنا به اصل لازم الاجرا بودن و ماده ۲۱۹ قانون مدنی طرفین ملزم به اجرای مفاد آن هستند

  29. سلام خسته نباشید
    پدر مادر بنده ۱۵ سال پیش به دلیل بیماری پدر(جنون) از هم جدا شدند و طی این ۱۵ سال ما پیش مادر( بدون مهریه و نفقه) زندگی کردیم و پدر پیش خانواده خودشون و قیمی ایشون با مادرشون بود تقریبا ۱ ساله که عموم قیمی پدرم رو گرفته و ملک ایشون رو فروختن پولش رو تو بانک گذاشتن و سودش رو خرج پدر می کنند البته یه مقدار جزئی و بقیه برا خودشون می مونه . ما دوتا پسر هستیم می خواستم بدونم بعد از فوت پدر چه اتفاقی برای پول داخل بانک می افته چون پدر ما هیچ وصیتی ندارند و عموی ما بیشتر اموال پدر بزرگمون رو برداشتند ما هیچ اعتمادی بهشون نداریم ، حالا اگه قیم پول رو برا خودش برداره ما چیکار می تونیم بکنیم ؟آیا هیچ راهی نیست که بشه الان قیمی رو ازشون گرفت ؟

    1. درود بر شما
      قیم فعلی(عموی شما) تنها در صورت تحقق شرایط مذکور در ماده ۱۲۴۸ قانون مدنی عزل وبا تحقق شرایط مقرر در ماده ۱۲۴۹ همان قانون به طور اتوماتیک سمت قیمومت را از دست خواهد. بنابراین اگر بتوانید محقق شدن یکی از این شرایط را ثابت کنید از طریق دادیار مربوط پرونده پدر انعزال یا عزل قیم و نصب خودتان را به عنوان قیم بخواهید.
      در صورت عدم حصول شرایط یاد شده در دو ماده قانون یاد شده یا عجز از اثبات موارد یاد شده تنها پس از مرگ پدر اگر وجهی در حساب ایشان مانده باشد طبق قانون ارث به ورثه خواهد رسید.
      ماده ۱۲۴۸ قانون مدنی
      در موارد ذیل قیم معزول میشود:
      ۱) اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت بوده و یا این صفت از او سلب شود.
      ۲) اگر قیم مرتکب جنایت و یا مرتکب یکی از جنحه‌های ذیل شده و به موجب حکم قطعی محکوم گردد: ‌سرقت، خیانت در امانت، کلاه برداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب.
      ۳) اگر قیم به علتی غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و بدین جهت نتواند امور مالی مولی ‌علیه را اداره کند.
      ۴) اگر ورشکسته اعلان شود.
      ۵) اگر عدم لیاقت یا توانائی قیم در اداره اموال مولی‌ علیه معلوم شود.
      ۶) در موارد مواد ۱۲۳۹ و ۱۲۴۳ و ۱۲۴۴ با تقاضای مدعی‌العموم.

      ماده ۱۲۴۹ قانون مدنی
      اگر قیم مجنون یا فاقد رشد گردد منعزل میشود.

  30. باسلام مادر وقتی قیم خواهرم بوده سهم خواهرم رو بدون اجازه دادستان فروخته الان بنده قیمش هستم شکایت کردم متاسفانه دادگاه به علیه خواهرم رای داده که حق خواهرم رعایت شده چیکار باید انجام داد.
    لازم به اینکه دادگاه از سرپرستی استعلام نگرفته و ملک رو فرستاده کارشناسی برای تعیین گزاری قیمت در سال فروش .
    به نظرتون چکار باید انجام دهم.
    با سپاس

    1. درود بر شما
      فلسفه نظارت و تایید دادستان بر معاملات اموال محجور یا صغیر به منظور حفظ حقوق ایشان و جلوگیری از تضییع حقوق آنها از سوی قیم است بنابراین در فرضی که قیم بدون اجازه دادستانی مال محجور یا صغیر را فروخته باشد اگر مصلحت صغیر رعایت شده باشد معامله باطل نخواهد شد بنابراین اگر نتجیه کارشناسی حکایت از رعایت مصلحت خواهرتون در جریان واگذاری صورت گرفته باشد و وجه دریافتی بابت این معامله صرف خواهرتون شده باشد به عنوان قیم جدید ادعای نمی توانید داشته باشید مگر اینکه بتوانید ثابت کنید وجوه حاصله از این واگذاری صرف خواهرتان نشده است در اینصورت می توانید اصل و خسارت پول دریافتی در آن زمان را از مادرتان مطالبه کنید

  31. درود
    وقت بخیر

    آیا دادستانی یا دایره سرپرستی برای تشخیص رعایت غبطه و صلاح انتقال سهم صغار، الزام به ارجاع به کارشناس دارد و در صورت عدم ارجاع کارشناسی و تنفیذ معامله و معرفی ناظر استصوابی جهت انجام معامله، امکان ابطال معامله وجود خواهد داشت؟ شایان ذکر است که بین وراث و با حضور قیم صغار، توافقنامه و صلح نامه عادی تنظیم گردیده که در پرونده دایره سرپرستی صغار مضبوط بوده و به رویت دادستان وقت رسیده است و متعاقباً دادستانی نماینده خود را برای انتقال سهم صغار به دفترخانه معرفی نموده است.

    پس از گذشت حدود ۳۰ سال از انتقال قدرالسهم صغار، صغار با ادعای عدم رعایت غبطه و صلاح از سوی قیم و عدم ضرورت انجام معامله و عدم انجام کارشناسی از سوی دایره سرپرستی به منظور تشخیص غبطه و صلاح، طرح دعوی نموده اند. آیا با توجه به تنفیذ دادستانی و معرفی ناظر استصوابی، این طرح دعوی مسموع خواهد بود و امکان ابطال معامله کماکان وجود خواهد داشت؟ همان طور که اشاره شد، انتقال در راستای اجرای مفاد صلح نامه عادی مضبوط در پرونده دایره سرپرستی و پس اجرای کل مفاد آن و وصول مبلغ مندرج در صلح نامه توسط قیم صغار که آن هم در پرونده دایره سرپرستی منعکس بوده، صورت گرفته است.

    با سپاس

    1. درود بر شما
      هیچگونه تکلیف قانونی در ارجاع موضوع به کارشناسی برای تنفیذ معاملات قیم صغار بر دادستانی نیست.
      چون فرض بر این است که معامله با رعایت غبطه و مصلحت صغیر انجام شده است.
      اما هیچ قانونی هم صغیر را پس از رسیدن به سن رشد منع نکرده که برای اثبات عدم رعایت مصلحت وی در معاملاتی که از جانب ایشان انجام شده اجازه دادخواهی نداشته باشد.
      بنابراین اگر مورد معامله از طریق اسناد رسمی به ثالث منتقل شده باشد به منظور حفظ اعتبار اسناد رسمی و رعایت حقوق ثالث و با توجه به انتقال قانونی(انتقال توسط قیم، نظارت دادستانی و ناظر استصوابی) حتی با فرض اثبات عدم رعایت مصلحت نباید حکم به ابطال معامله داده شود(هرچند این حکم اختلافی است و نظر غالب بر اعتبار معامله و انتقال است) بلکه مدعی(صغیر سابق) می تواند نسبت به مطالبه مابه التفاوت قیمت علیه قیم بابت کوتاهی در رعایت غبطه مولی علیه اقدام و مطالبه نماید.

    1. درود بر شما
      رای را خواندم فارغ از درستی استدلال رای آنچه بیشتر موجب ابطال معامله قیم شده محرز بودن اقدامات خارج از مصلحت قیم بوده که بهانه کافی در اختیار قاضی و بر اساس مستندات قانونی داده است از جمله فروش مال مشاعی بین محجور و قیم و ذینفع بودن قیم در واگذاری سهام محجور به قیم در حالیکه امکان تامین هزینه های ادعایی از سایر اموال محجور وجود داشته است… به هر روی ممنون از ارسال رای مذکور

  32. سلام.
    از پدر بنده یک ماشین به ارث رسیده. وقتی من صغیر بودم قیم من ماشین را به اسم برادر بزرگم زده تا بتواند با ماشین کار کند و خرجی ما را بدهد. حالا بعد از گذشت چندین سال میخاهیم ماشین را بفروشیم و بین وراث تقسیم کنیم ولی برادرم که ماشین به اسم اوست مخالف است و ماشین را نمی‌فروشند.
    آیا می‌توان با مراجعه به دادگاه ماشین را تقسیم کرد حتی با وجود مخالفت برادرم؟؟؟.

    1. درود بر شما
      شما می توانید دادخواست ابطال قرارداد واگذاری خودرو به برادرتان به میزان سهام خود را علیه برادر و قیم وقت تان مطرح کنید دادگاه حکم به ابطال این واگذاری به دلیل عدم رعایت مصلحت صغیر در زمان واگذاری خواهد داد در آن صورت می توانید نسبت به فروش خودرو و تقسیم بهای حاصل از ان بین همه وراث اقدام نمایید. مستحضر باشید اقدامات قیم باید بر اساس رعایت مصلحت و غبطه مولی علیه یا همان صغیر باشد و چون قیم شما حق نداشته سهم شما را بدون دریافت بهای آن به برادرتان انتقال دهد حال که شما کبیر شدید می توانید به دلیل عدم رعایت مصلحت شما دادخواست ابطال این واگذاری را بدهید

  33. سلام وخسته نباشی من مادرم قیم من بوده سال ۶۱ من ۱۲ سالم بوده یه تیکه ازملکمون رو قولنامه ای فروختن به شخصی مادرم قیم من بوده ولی اجازه انتقال مباینامه نداشته از اداره سرپرستی الان من شکایت کنم میتونم حقم رو بگیرم ملک الان سرجاش هست بعد خودم به اداره سرپرستی رفتم و پرسیدم فرمودن پرونده شما برای سال ۶۱ بوده امحاء شده ما پرونده تا ۶۸ رو داریم اون پرونده قیمی باطل شده و شماره پرونده رو زد تو سیستم نیاورد فرمودن امحاء شده و اجازه انتقال هم نداشتن لطف کنید منو راهنمایی کنید ممنون از شما

  34. سلام، من قیم مادرم هستم، من و خواهر برادرانم قصد فروش ملک به ارث رسیده از پدر فوت شده یمان را داریم. ایا رضایت من به عنوان قیم در دفتر اسناد لازم است؟ اگر بله نیاز به مجوز دادستان هست؟ ( به توجه به اینکه که زن متوفی از قیمت ملک ارث می برد نه از خود ملک ، یعنی در حقیقت من به عنوان قیم باید رسید دریافت سهم الارث را امضا کنم)

    1. درود بر شما
      چون مادر از اعیان و عرصه اموال غیر منقول سهم ندارد بلکه از بهای آنها به میزان مقرر در قانون ارث سهم می برد لذا نیازی به اذن شما به عنوان قیم و دادستان در انتقال اسناد نیست. شما به عنوان قیم غقط حق مطالبه سهم مادر از بهای حاصله را دارید.

      1. من این مطلب شما رو به هر دفترخانه ای اعلام می کنم، قبول نمی کنند. از چند تا وکیل هم پرسیدم حرف شما تایید می کنند، ولی دفتر خانه قبول نمی کند. نمی دونم چیکار کنم؟

  35. سلام
    قیم (مادر ورثه) با وکالتی ک از سایر ورثه داشت و نامه قیمومت ک از فرزند صغیرش داشت اقدام به فروش ملک(بدون تصویب دادستان ) میکند حالا شخص محجور ک به سن بلوغ رسید ابطال معامله به نسبت سهم الارث را به علت عدم رعایت غبطه مطرح کرده است و شخص خریدار نیز قیم (مادر وراث یعنی فروشنده )را به جرم فروش مال غیر شکایت کرده و گفته قیم بدون تصویب دادستان مال صغیر را فروخته و به اتهام فروش مال غیر شاکی شد چه دفاعی برای دفاع از این اتهام باید کرد ؟
    آیا فروش مال صغیر توسط قیم بدون تصویب دادستان عنوان کیفری فروش مال غیر دارد ؟

    1. درود بر شما
      فروش مال غیر محلی از اعراب ندارد چون به عنوان قیم مال صغیر را منتقل نموده است.
      حداکثر ادعایی که خریدار در صورت ابطال معامله می تواند از قیم داشته باشد استرداد وجوه پرداختی با احتساب غرامت برابر رای وحدت رویه از قیم است.

    2. در واقع خریدار با علم بر معامله با قیم می بایست موافقت دادستان را نیز تحصیل می نمود و جهل به قانون از سوی خریدار توجیهی بر پذیرش شکایت کیفری مذکور ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *